بازگشت

عبدالله بن موسي بن جعفر


مسعودي در اثبات الوصيه مي نويسد: بعد از شهادت حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام تعداد (80) نفر از فقها و علماي بغداد و شهرهاي ديگر اجتماع كردند و براي حج و ديدن امام محمد تقي عليه السلام كه در سن هفت سالگي بود عازم شدند، پس از ورود در مدينه داخل خانه ي امام جعفر صادق عليه السلام شدند و روي فرش نشستند.

عبدالله بن موسي بن جعفر عليه السلام هم وارد آن مجلس شد و در صدر مجلس نشست. در آن بين يك گوينده اي بلند شد و گفت: اين عبدالله بن موسي فرزند پيغمبر است، هر كس كه مسئله اي دارد از او پرسش نمايد؟

يكي از علماء متوجه عبدالله بن موسي شد و گفت: چه مي فرمايي درباره ي اين مسئله كه كسي به زن خود بگويد: تو به عدد ستارگان آسمان طلاق داده شدي؟ گفت: زن او طلاق



[ صفحه 89]



داده مي شود. اين جواب باعث حيرت و غصه ي شيعيان شد!

مرد ديگري متوجه عبدالله بن موسي شد و گفت: چه مي فرمايي درباره ي آن كسي كه با حيواني جماع كند؟ گفت: بايد دست او را قطع كنند، صد تازيانه هم بخورد، تبعيد هم بشود.

علماء از اين جواب غلط صدا به گريه بلند كردند، در آن مجلس كليه ي فقهاي شهرها از قبيل: مشرق زمين، حجاز، مكه و عراقين (كوفه و بصره) اجتماع كرده بودند (پس از شنيدن اين گونه جوابها) تصميم گرفتند كه از آن مجلس برخيزند.

ناگاه ديدند دري از صدر مجلس باز شد، موفق خادم از جلو و حضرت امام محمد تقي عليه السلام از عقب وارد شدند و... امام محمد تقي پس از ورود بر اهل مجلس سلام كرد و نشست. اهل مجلس به طور كلي سكوت اختيار كردند.

در اين موقع بود كه صاحب مسئله ي اولي بلند شد و گفت: يابن رسول الله! چه مي فرمايي درباره ي اين مسئله كه مردي به زن خود بگويد: تو به عدد ستارگان آسمان طلاق داده شدي؟ فرمود: كتاب خدا را قرائت كن كه مي فرمايد:

الطلاق مرتان فامساك بمعروف او تسريح باحسان [1] .



[ صفحه 90]



عرض كرد: عموي تو عبدالله بن موسي براي ما فتوا داده كه به همين جمله طلاق داده مي شود. امام جواد فرمود:اي عمو! از خدا بترس! و با بودن امامي كه از تو عالم تر است فتوا مده!

صاحب مسئله ي دومي برخواست و گفت: يابن رسول الله! چه مي فرمايي درباره ي اين مسئله كه مردي با حيواني جماع كند؟ فرمود: بايد آن مرد را كمتر از (100) تازيانه بزنند، پشت آن حيوان را بايد داغ كنند و آن را از آن شهر خارج كنند كه براي آن مرد ننگ نباشد.

آن مرد گفت: عموي تو عبدالله بن موسي جواب ما را چنين و چنان گفت!! امام جواد از روي تعجب فرمود: لا اله الا الله!!اي عمو! اين براي تو كار بزرگي است كه فرداي قيامت در مقابل خدا قرار بگيري و خدا به تو بگويد: چرا آن چه را كه نمي دانستي براي بندگان من فتوا دادي؟ در صورتي كه در مسند امامت شخصي كه از تو عالم تر بوده وجود داشت؟!

عبدالله بن موسي گفت: من جواب اين مسئله را به همين نحو از برادرم امام رضا عليه السلام شنيدم. امام جواد فرمود: از امام رضا اين مسئله را پرسيدند: با مردي كه قبر زني را بشكافد، با آن زن مرده زنا كند، كفن او را سرقت نمايد چه بايد كرد؟ امام رضا عليه السلام فرمود: دست آن مرد را براي آن سرقتي كه كرده بايد قطع كنند، او را براي اينكه كفن مرده را سرقت كرده بايد تبعيد نمايند.

در استرآباد قبري است كه آن را به همين امامزاده عبدالله ابن موسي بن جعفر نسبت مي دهند.



[ صفحه 91]



در كتاب مجالس المؤمنين مي نويسد: قبر امامزاده عبدالله و فضل و سليمان كه فرزندان موسي بن جعفرند در آبه است و آبه دو فرسخي شهر ساوه ي قم مي باشد. آبه از قديم الايام شيعه نشين بوده، برخلاف ساوه كه ساكنين آن سني بوده اند و هميشه در ميان اهل اين دو جا نزاع مذهبي وجود داشته.


پاورقي

[1] سوره ي بقره، آيه ي (229) يعني طلاق (رجعي) دو مرتبه است. بعد از آن بايد (زن را) به نحو خوبي نگاه داشت يا به طور نيكويي رها كرد - مؤلف.