بازگشت

پيشگفتار


با حمد و سپاس بي كران به درگاه ايزد منان كه ما را به دين مقدس اسلام مفتخر و از نعمت عظماي امامت و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت بهره مند و برخوردار نموده است؛ نعمتي كه نقش بي بديل آن در بقاي دين مبين اسلام و مصون نگهداشتن و نجات آن از خطر اضمحلال و نابودي در مقاطع مختلف تاريخي همچنان منحصر به فرد بوده و مي باشد.

مسلماً اگر بعد از اتمام دوران رسالت ختمي مرتبت، امامت ائمه ي معصومين صلواة الله عليهم اجمعين وجود نداشت، امروز سخن گفتن از اسلام ناب محمدي نيز معنا و مفهومي نداشت. يك نگاه ولو گذرا و اجمالي به گذرگاه هاي حساس تاريخ پس از ارتحال رسول گرامي اسلام، اين مدعا را ثابت مي كند كه دوران 250 ساله امامت اهل بيت عصمت و طهارت در حقيقت تداوم دوران نبوت رسول اكرم (ص) بوده و همان هدف را تعقيب نموده است. در اين زمينه مقام معظم رهبري حضرت آية الله العظمي خامنه اي (دام ظله العالي) مي فرمايد:

«امامت براي اين است كه آن هدفي را كه پيامبر (ص) به خاطر آن مبعوث شد، تعقيب كند، خود پيامبر (ص) اگر 250 سال از خدا عمر مي گرفت چه مي كرد؟ هر كاري كه پيامبر (ص) مي كرد در شرايط گوناگون، در اوضاع مختلف، آن كار را ائمه (ع)



[ صفحه ج]



انجام دادند.

هدف از امامت به طور كلي ايجاد جامعه ي اسلامي است، ايجاد جامعه اي بر مبناي اصول اسلامي، ايجاد جامعه اي كه انسان در او بتواند به تكامل و تعالي مقدرش، آن تكامل و تعاليي كه طبق فطرت و سرشت خدادادي براي او امكان پذير است، برسد.»

جهت ايجاد چنين جامعه اي ائمه هدي (ع) هر كدام به نوبه ي خود و شيوه ي متناسب با زمان خودش بي وقفه تلاش كردند. بيشتر آنان گرچه در دوران امامت خود موفق به ايجاد چنين جامعه اي نشدند، ليكن زمينه ي فكري و بار علمي و فرهنگي آن را به طور كامل در شيعيان خود فراهم ساخته آنان را از نظر فكري و عقيدتي و مسائل علمي آنچنان پرورش دادند كه احتمال خطر انحراف در مسائل مهم و اساسي فرهنگي در ميان آنان در حد صفر كاهش يافت. امروزه فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به عنوان فرهنگ اسلام ناب، غني ترين، عميق ترين، اصيل ترين و ناب ترين فرهنگ مذهبي و ديني در دنياست؛ و اين يكي از بركات حيات طيبه ي ائمه معصومين صلواة الله عليهم اجمعين و امامت آن بزرگواران است. به جرأت مي توان گفت حتي نقاط قوت و مثبتي كه در فرهنگ ساير فرق اسلامي به چشم مي خورد به طور مستقيم و يا غير مستقيم از فيوضات آن معادن علم و حكمت است، چنان كه امام باقر (ع) مي فرمايد:

«أما انه ليس عند احد من الناس حق و لا صواب الا شي ء اخذوه منا اهل البيت (ع)...» [1] .

همانا و محققاً در نزد احدي از مردم، مطلب حق و حرف درستي نيست مگر آن كه آن را از ما اهل بيت گرفته اند.

بدون شك اگر رسالت رسول گرامي اسلام و تداوم آن توسط امامان (ع) نبود، امروز احدي با حلال و حرام الهي آشنا نمي شد، چنان كه امام حسن عسكري (ع) در نامه مفصل



[ صفحه چ]



و مهمي به اسحاق بن اسماعيل نيشابوري مي نويسد:

«لولا محمد و الاوصياء من ولده لكنتم حياري، كالبهائم، لا تعرفون فرضاً من الفرائض». [2] .

اگر محمد (ص) و اوصياي او از فرزندانش نبودند شما سرگردان بوديد و چون بهائم هيچكدام از واجبات را نمي دانستيد.

پيامبر گرامي اسلام نيز در موارد زيادي اهل بيت (ع) را باب علم شمرده است؛ از جمله در اين حديث شريف مي فرمايد:

«انا مدينة العلم و علي بابها، فمن اراد المدينة فليأت الباب». [3] .

من شهر علم و دانشم و علي دروازه ي آن است و هر كسي بخواهد به آن شهر درآيد، بايد از دروازه ي آن وارد شود.

خداوند نيز در قرآن كريم فرموده است:

«و أتوا البيوت من ابوابها». [4] .

به خانه ها از در آنها وارد شويد.

بنابراين براي شناخت درست اسلام و دستيابي به معارف بلند آن، ابتدا بايد به در خانه اهل بيت رفته و نسبت به آن بزرگواران شناخت و معرفت پيدا نمود، هر چند شناخت شخصيت والاي ائمه (ع) و پي بردن به ابعاد وجودي آن بزرگواران و درك كم و كيف زندگي آنان كار ساده و آساني نيست، ولي «ما لا يدرك كله لا يترك كله»



آب دريا را اگر نتوان كشيد

هم به قدر تشنگي بايد چشيد



آموزش عقيدتي حوزه ي نمايندگي ولي فقيه در جهاد سازندگي خراسان مفتخر است كه



[ صفحه ح]



در اين راستا در حد مقدور و ميسور قدم هاي مفيدي را برداشته است.

اينك در آستانه برگزاري هشتمين دوره ي تاريخ تحليلي اسلام مربوط به دوران زندگي سراسر جهاد و مبارزه حضرت موسي بن جعفر (ع)، اين متن را كه توسط مركز تحقيقات اسلامي نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تهيه شده است در اختيار شما عزيزان قرار مي دهد.

در خاتمه از همكاري صميمانه و بي دريغ آن مركز محترم قدرداني نموده و اميدواريم اين اثر ارزشمند در تقويت بنيه ي علمي و تعميق باورهاي ديني عزيزان جهادگر مؤثر واقع گردد.

حوزه نمايندگي ولي فقيه

در سازمان جهاد سازندگي خراسان



[ صفحه خ]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 2، ص 94.

[2] بحارالانوار، ج 78، ص 376، چاپ تهران.

[3] همان، ج 40، ص 87.

[4] بقره، آيه ي 189.