بازگشت

يعقوب بن داوود


يعقوب، مردي با ايمان، پاك سرشت، نيكوكار، بخشنده و با فضيلت بود. [1] او از



[ صفحه 191]



چهره هاي سرشناس متمايل به تشيع و علاقمند به اهل بيت (ع) بود و با برخي از علويان مبارز همكاري نزديك داشت. [2] .

يعقوب در جريان قيام ابراهيم بن عبدالله بن حسن به اتهام همكاري با وي به همراه گروهي ديگر دستگير شد و به زندان افتاد. با روي كار آمدن مهدي، از جمله كساني بود كه مشمول عفو عمومي او قرار گرفت. [3] او از اين پس درصدد اين بود كه از طريق نفوذ در دستگاه خلافت و قبضه كردن حكومت مبارزه خود را ادامه دهد و در اين راه موفقيت خوبي كسب كرد و تا پست وزارت پيش رفت. [4] .

يعقوب پس از استقرار در پست وزارت به تدريج علويان و طرفداران زيد بن علي را به دستگاه جذب، و مناصب حكومتي را به آنان واگذار كرد و از اين طريق بر امور كشور مسلط شد. [5] .

عده اي از اطرافيان و نزديكان مهدي كه از بني اميه بودند از يعقوب نزد مهدي سعايت كردند و گفتند: شرق و غرب كشور اسلامي در دست يعقوب و ياران اوست. كافي است با يك اشاره به ياران خود فرمان دهد تا يك روز سلطنت تو را سرنگون سازند. [6] .

سعايت ها و گزارش هاي پي در پي عليه يعقوب، خليفه را نسبت به وي بدبين كرد و



[ صفحه 192]



سرانجام پس از يك آزمايش [7] و تأييد صحت گزارش هاي رسيده، يعقوب را از مقام وزارت خلع و روانه زندان ساخت. [8] .

يعقوب مدت پانزده سال در زندان بود و در دوران خلافت هارون آزاد شد. [9] .

در منابع تاريخي و رجالي از رابطه ي يعقوب بن داوود با امام كاظم (ع) جز دو جمله اي كه شيخ صدوق ذكر كرده سخني به ميان نيامده است. جمله ي نخست وي اين است كه «يعقوب از جمله كساني بود كه از موسي بن جعفر (ع) سعايت كردند و او با زيديه هم عقيده بود.» جمله دوم - كه از ابراهيم بن ابي بلاد نقل مي كند - اين است كه وي قائل به امامت (موسي بن جعفر (ع)) بود [10] .

با توجه به اين نكته نمي توان نفوذ وي را در دستگاه خلافت زير نظر پيشواي هفتم و به دستور آن حضرت دانست؛ ليكن آنچه مهم و در خور تأمل است اصل نفوذ يك فرد با تمايلات شيعي در دستگاه خلافت است و ما قصه آن را بدين جهت آورديم.


پاورقي

[1] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 401.

[2] الفخري، ص 166.

[3] الوزراء و الكتاب، ص 155.

[4] در مورد چگونگي نفوذ يعقوب در دستگاه خلافت مهدي دو نقل ذكر شده است. در يك نقل آمده است: يعقوب، ربيع، حاجب دربار را كه با او سابقه دوستي داشت ديد و گفت: اگر كاري كني كه من به دربار راه پيدا كنم و به مقام وزارت برسم صد هزار دينار پاداش به تو خواهم داد. از آن پس ربيع در هر فرصت مناسب، از يعقوب نزد خليفه تمجيد مي كرد، چندان كه مهدي شيفته او شد و او را براي پست وزارت برگزيد. (ر. ك: الفخري، ص 166).

ولي از گفته طبري استفاده مي شود كه هدف مهدي از وزارت يعقوب بن داود يك سلسه مسائل سياسي بوده است، و آن اين كه در دوران حكومت وي تشيع در ميان توده هاي مردم گسترش پيدا كرده و از شهرت و موقعيت خاصي برخوردار شد. فرار حسن بن ابراهيم بن عبدالله از زندان و فعاليت هاي مخفيانه عيسي بن زيد، رهبر زيديه كه پس از قيام ابراهيم و محمد فرزندان عبدالله به رهبري رسيده و مخفي شده بود، بر اين موقعيت افزود و خلافت عباسي را در معرض خطر جدي قرار داد.

مهدي عباسي براي درهم شكستن اين حركت حاضر شد يعقوب بن داوود را كه رابطه ي نزديكي با آل حسن و عيسي بن زيد داشت به وزارت برگزيند تا شايد بتواند از طريق وي آنان را سركوب كند و چون متوجه شد وي به جاي سركوبي مخالفان حكومت، آنان را بر پست هاي حساس حكومتي مي گمارد او را از مقامش خلع كرد و به زندان افكند (ر. ك: تاريخ طبري، ج 8، ص 155 - 156).

[5] الوزراء و الكتاب، ص 155.

[6] كامل، ابن اثير، ج 6، ص 70.

[7] آزمايش مهدي چنين بود كه به يعقوب فرمان داد يكي از علويان را به قتل برساند و جاسوسي را براي نظارت بر مأموريت وي گمارد؛ ولي يعقوب او را آزاد كرد و به خليفه چنين وانمود كرد كه او را كشته است. طرح او توسط جاسوس خليفه لو رفت و بدين جهت گرفتار شد.

[8] ر. ك: الوزراء و الكتاب، ص 160؛ الفخري، ص 167 و كامل، ابن اثير، ج 6، ص 71.

[9] الفرج بعد الشدة، ج 2، ص 234.

[10] عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 60.