بازگشت

تلاش براي محو آثار جرم


جنايتكاران عباسي با به شهادت رساندن موسي بن جعفر (ع) بيش از هر كس ديگري مي دانستند كه چه جنايت بزرگي مرتكب شده اند و نيز مي دانستند كه چنين جرم بزرگي هرگز مخفي نخواهد ماند و به طور قهري پيامدهاي سوئي براي دستگاه آنان به دنبال خواهد داشت. از اين رو، براي محو آثار جرم و فريفتن افكار عمومي و جلوگيري از شورش هاي بعدي دست به اقداماتي زدند:

1- سندي بن شاهك پس از مسموم كردن امام (ع) و ظرف دو سه روزي كه از عمر آن حضرت باقي مانده بود، هشتاد نفر از رجال و شخصيت ها را جمع كرد و به زندان برد تا از نزديك وضع زندان و حال امام (ع) را ببيند و گواهي دهند كه پيشواي شيعيان در رفاه و آسايش به سر مي برد و هيچ گونه آثار جراحت و زخمي در او وجود ندارد. اما هوشياري امام (ع) نقشه او را نقش بر آب ساخت؛ او خطاب به حاضران فرمود: مرا به وسيله ي نه عدد خرما مسموم ساخته اند؛ بدنم فردا سبز مي شود و پس فردا از دنيا خواهم رفت. [1] .

2- پس از شهادت امام (ع) جنازه آن بزرگوار را مدت سه روز [2] روي پل بغداد در معرض تماشاي عموم گذاشتند تا به شيعيان بفهمانند كه آن حضرت به مرگ طبيعي از دنيا رفته است. [3] .

3- فرومايگان عباسي مي دانستند كه اگر جنازه امام (ع) را به دست شيعيان بسپارند و آنان عهده دار مراسم تشييع و تدفين آن حضرت گردند، چه بسا مراسم، تبديل به تظاهرات و تبليغات بر ضد دستگاه خلافت خواهد شد.

از سوي ديگر، هارون كه تا اين مرحله، خود را از خون آن حضرت تبرئه كرده بود و مدعي بود او با مرگ طبيعي درگذشته است، مصلحت نمي ديد كه جنازه آن گرامي مخفيانه و به دور از چشم مردم دفن شود. از اين رو، برنامه را به گونه اي ترتيب داد كه خود



[ صفحه 223]



دولتمردان و سپاهيان عهده دار امر تشييع شوند و مردم هم كنار آنان شركت كنند. براي اين منظور، سليمان بن جعفر، مرد جا افتاده و بزرگ خاندان، يعني عموي خود را پيشقدم كرد.

سليمان، به ظاهر از جريان دستگيري و درگذشت امام (ع) ابراز تأسف كرد و به فرزندان خود دستور داد تا جنازه را از نيروهاي پليس تحويل بگيرند؛ سپس براي مراسم تشييع جنازه اعلام عمومي كرد. [4] بدين ترتيب تحت اين پوشش فريبنده نگذاشتند جنازه به دست مردم بيفتد.

4- بعضي از مورخان نوشته اند: همان روز شهادت امام كاظم (ع) خداوند انتقام خون او را از قاتلش «سندي بن شاهك» گرفت. بدين ترتيب كه هنگام عبور از دجله اسب او رم كرد و صاحبش را به كام امواج آب سپرد و غرق شد. [5] .

مورخان هر چند علت رم كردن اسب «سندي» را يادآور نشده اند؛ ولي چنين به نظر مي رسد كه - گر چه او به سزاي عمل خود رسيد ولي - مرگ او حساب شده و با انگيزه محو آثار جرم صورت گرفته است تا امكان دسترسي به مباشر و مجري اين جنايت بزرگ براي هميشه از ميان برود و با هلاكت او بسياري از رازهاي سياسي پشت پرده، همچنان در خفا بماند.



[ صفحه 224]




پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 79؛ بحارالانوار، ج 48، ص 212.

[2] بحارالانوار، ج 48، ص 248.

[3] ارشاد، ص 302.

[4] ر. ك: عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 81.

[5] مناقب، ج 4، ص 328، لازم به يادآوري است كه از گفته مسعودي (در مروج الذهب، ج 3، ص 411) چنين استفاده مي شود كه سندي تا دوران حكومت مأمون زنده بوده است.