زهد
پيشواي هفتم (ع) در بالاترين مرتبه زهد و بي رغبتي به دنيا و مظاهر و زخارف فريبنده آن قرار داشت و جز در حد ضرورت و تقويت بعد معنوي و روحيه بندگي و انجام وظيفه خطير امامت، از نعمت هاي دنيوي بهره نمي گرفت. ابراهيم بن عبدالحميد، مقام زهد آن حضرت را چنين بيان مي كند:
«بر آن حضرت در مصلايش وارد شدم. در اتاقش چيزي جز زنبيلي از ليف خرما، شمشيري آويز و قرآن نديدم.» [1] .
مظاهر زهد، علاوه بر سيره ي امام كاظم (ع) در سخنان ارزشمند او نيز نمايان است. آن حضرت گاهي از ياران زاهد و وارسته ي رسول خدا (ص) همچون ابوذر، ياد و از سيره و زندگي زاهدانه ي او تجليل مي كرد [2] ، و گاهي ياران و پيروان خود را به بي اعتنايي نسبت به دنيا و ارج نهادن به شخصيت الهي و معنوي خويش ترغيب مي كرد كه در ذيل به دو نمونه اشاره مي كنيم.
» 1- اهينوا الدنيا و تهاونوا بها، فانها ما اهانها قوم الا هناهم الله العيش و ما اعزها قوم الا تعبوا و نلوا» [3] .
دنيا را خوار و سبك بشماريد؛ چرا كه هيچ گروهي آن را سبك و بي مقدار نكرد مگر آن كه خداوند زندگي را بر ايشان گوارا و مبارك گردانيد و هيچ گروهي آن را عزيز و گرامي نداشت مگر آن كه به رنج افتادند و خوار گشتند.
» 2- ان اعظم الناس قدرا الذي لا يري الدنيا لنفسه خطرا اما ان ابدائكم ليس لها ثمن الا الجنة فلا تبيعوها بغيرها» [4] .
همانا برترين و بزرگوارترين مردم در قدر و منزلت، كسي است كه دنيا را به عنوان يك مقام و مرتبت بلند براي خود نبيند؛ بدانيد كه براي وجود شما بهايي جز بهشت نيست؛ بنابراين آن
[ صفحه 29]
را به جز بهشت نفروشيد.
پاورقي
[1] بحارالانوار، ج 48، ص 100.
[2] ر. ك: كافي، ج 2، ص 134.
[3] اعلام الدين، ديلمي، ص 280.
[4] تحف العقول، ص 389.