بازگشت

گره گشايي از كار ديگران


پيشواي هفتم (ع) نسبت به همه مردم، مهربان و دلسوز بود و در رفع نيازمندي ها و مشكلات آنان مي كوشيد، هيچ كس بدان حضرت روي نمي آورد مگر آن كه خوشحال و راضي بر مي گشت. علي بن طاهر صوري از يكي از اهالي ري نقل مي كند كه مي گفت:

«يكي از نويسندگان يحيي بن خالد به حكومت ري منصوب شد. من مقداري ماليات



[ صفحه 31]



بدهكار بودم و مي ترسيدم چنان چه آن را از من مطالبه كند تهيدست شوم.

عده اي گفتند: او طرفدار مذهب اهل بيت است، ولي من همچنان از رفتن نزد او بيمناك بودم. سرانجام تصميم گرفتم به نزد مولايم موسي بن جعفر (ع) بروم و او را در جريان بگذارم. پس از آن كه خدمت امام رسيدم آن حضرت نامه اي بدين مضمون براي والي ري نوشت:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. بدان! براي خداوند در زير عرشش سايه اي است كه از آن بهره نمي گيرد مگر كسي كه به برادرش نيكي كند، يا او را از غم و اندوهي رهايي بخشد و يا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست. والسلام».

پس از بازگشت، نزد والي رفتم و گفتم: فرستاده امام صابر هستم. والي با پاي برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسيد و از حال امام رضا (ع) پرسيد و پس از مشاهده دستخط امام (ع) نيمي از اموال خود را به من داد، آنگاه اسم مرا از دفتر ماليات حذف كرد و نسبت به بدهي هايم قبض رسيد داد.» [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 48، ص 174.