بازگشت

علم راسخ


اصطلاح «علم راسخ» يك اصطلاح قرآني و برگرفته شده از دو آيه [1] ، از جمله آيه شريفه ي ذيل است:



[ صفحه 36]



«... و ما يعلم تأويله الا الله و الراسخون في العلم...» [2] .

منظور از راسخان در علم كساني هستند كه دانش آنان نسبت به خدا و آيات او به گونه اي ثابت و استوار است كه هيچ گونه غبار و شك و ترديدي بر آن نمي نشيند.

اين مفهوم گرچه وسيع است و همه دانشمندان و متفكران صاحبنظر را در بر مي گيرد، ليكن در ميان آنان افراد ممتازي هستند كه درخشندگي خاصي دارند و از مصاديق اوليه و قطعي اين كلمه بشمار مي روند، به گونه اي كه وقتي اين تعبير ذكر مي شود، قبل از همه، آنان به ذهن مي آيند.

علاوه بر آن كه در روايات، مصداق آن، پيامبر و ائمه عليهم السلام بيان شده است. [3] .

موسي بن جعفر (ع) داناترين و جامع ترين فرد عصر خود در علوم عقلي و نقلي بود، زيرا دانش او چون دانش پيامبر (ص) و ديگر امامان (ع) لدني و خدادادي بود نه اكتسابي، مسائل و موضوعات علمي و فكري كه از امام كاظم (ع) در كتاب هاي حديث، فقه، كلام و تفسير به يادگار مانده بيانگر عمق و گستردگي دامنه ي دانش آن بزرگوار است. امام صادق (ع) درباره آگاهي هاي فرزندش به «عيسي شلقان» فرمود:

«ان ابني هذا الذي رأيت لو سألته عما بين دفتي المصحف لآجابك فيه بعلم» [4] .

اگر از اين فرزندم كه مي بيني (اشاره به امام كاظم (ع)) از آنچه كه در قرآن است بپرسي يا دانش و دليل پاسخگو خواهد بود.

آگاهي هاي پيشواي هفتم به قرآن محدود نمي شود، بلكه به كتاب هاي آسماني پيشينيان نيز همچون قرآن آگاه بود. آن گرامي از ابرهه نصراني پرسيد: آگاهي تو از كتاب آسماني ات (انجيل) در چه حد است؟ عرض كرد: به انجيل و تأويل آن دانا هستم.

راوي مي گويد: حضرت كاظم (ع) به قرائت انجيل پرداخت و چنان صحيح و فصيح قرائت كرد كه ابرهه گفت: مسيح نيز اين گونه تلاوت مي كرده، و كسي به غير از او چنين



[ صفحه 37]



قرائت نكرده است و من پنجاه سال است در جستجوي اين گونه قرائت هستم. آنگاه به دست آن حضرت مسلمان شد. [5] .

موسي بن جعفر (ع) نه تنها در دوران امامت، بلكه پيش از آن و در زمان حيات پدر گرامي اش حتي در دوران كودكي نيز پاسخگوي بسياري از معضلات و مشكلات علمي بود. ابوحنيفه براي مذاكره درباره پاره اي از مسائل اعتقادي، وارد خانه ي امام صادق (ع) شد. امام (ع) در حال استراحت بود ابوحنيفه منتظر نشست. در اين فاصله كودك پنج، شش ساله اي كه صورتي زيبا و چهره اي پرهيبت داشت، بيرون آمد. اسمش را پرسيد. گفتند: موسي بن جعفر است. ابوحنيفه مسأله علمي و اعتقادي خود را از او پرسيد. موسي بن جعفر (ع) با استدلالي استوار و بياني منطقي به سؤالش پاسخ گفت.

ابوحنيفه كه از پاسخ مستدل و منطقي كودك خردسال، مبهوت و شگفت زده شده بود، از خانه ي امام صادق (ع) خارج شد در حالتي كه مي گفت: آنچه شنيدم مرا قانع و بي نياز كرد. [6] .


پاورقي

[1] مورد ديگر عبارت است از سوره نساء، آيه 162.

[2] آل عمران، (3)، آيه 7. اين ترجمه بنابر يك احتمال در آيه شريفه است.

[3] براي آگاهي از اين روايات ر. ك: كافي، ج 1، ص 213.

[4] بحارالانوار، ج 48، ص 24.

[5] مناقب، ج 4، ص 310.

[6] امالي، سيد مرتضي، ج 1، ص 151.