بازگشت

اعلام زمان ولادت و مرگ افراد


موسي بن جعفر (ع) به ابوالعلا - كه طبق فرمان آن حضرت كنيزي را به نام «مونسه» براي وي خريداري كرده بود - فرمود: از اين كنيز صاحب فرزندي خواهم شد كه (به جز امام رضا (ع)) از همه فرزندانم سخي تر، شجاع تر و عابدتر خواهد بود و نام آن ابراهيم است. سپس آن گرامي زمان و مكان ولادت او را نيز بيان كرد. و داستان همان گونه رخ داد كه امام (ع) خبر داده بود. [1] .

اسحاق بن عمار مي گويد: امام كاظم (ع) خبر مرگ مردي را داد. من از اين خبر شگفت زده شده و در دلم آن را بعيد شمردم. ناگهان حضرت در حالي كه خشمناك و ناراحت به نظر مي رسيد رو به من كرد و فرمود:اي اسحاق! رشيد هجري، بر دانش مرگ ها و بلاهايي كه بر مردم فرود مي آمد آگاهي داشت، در حالي كه امام به دانستن آن سزاوارتر است. سپس فرمود:اي اسحاق! هر كاري داري انجام بده كه عمرت به پايان رسيده و تا دو سال ديگر خواهي مرد.

راوي مي گويد: اسحاق پس از اين جريان، عمر چنداني نكرد و مرد. [2] .

بيان بن نافع تفليسي مي گويد: در ايام حج، پدرم را در مكه ترك كردم و خود به قصد زيارت موسي بن جعفر (ع) رهسپار مدينه شدم. چون به حضور آن حضرت رسيدم، حضرت، فقدان پدرم را به من تسليت گفت و فرمود: پدرت در اين لحظه رحلت كرد، به مكه بازگرد و به تجهيز او بپرداز.

بيان، به مكه بازگشت و خبر يافت كه پدرش در همان زمان كه موسي بن جعفر (ع) اعلام كرده بود درگذشته است. [3] .



[ صفحه 40]



ابويوسف و محمد بن حسن از شاگردان ابوحنيفه به زندان هارون رفتند تا از امام كاظم (ع) مطالبي بپرسند. زندانبان به امام (ع) عرضه داشت: نوبت من تمام شده اگر حاجتي داريد انجام دهم. امام (ع) فرمود: كاري ندارم. وقتي رفت، امام (ع) فرمود: اين مرد امشب مي ميرد و او مي خواهد فردا براي من كاري انجام دهد!

آنان گفتند: ما آمده بوديم از حلال و حرام بپرسيم و ايشان از غيب خبر مي دهد. شخصي را فرستادند شب آنجا ماند. صبح ديد افرادي به خانه زندانبان رفت و آمد مي كنند و مي گويند فلاني ناگهاني مرد.

آن دو به امام (ع) عرضه داشتند: ما مي دانستيم كه شما عالم به حلال و حرام هستيد، ليكن بفرماييد كه دانش مرگ اين مرد زندانبان در اين شب را از كجا فرا گرفتيد؟

فرمود: از علي بن ابي طالب، همان بابي كه رسول خدا (ص) از دانش آن خبر داده است.

آن دو مرد، با شنيدن اين سخن امام (ع) مبهوت ماندند و نتوانستند پاسخي بدهند. [4] .


پاورقي

[1] براي آگاهي از تفصيل جريان ر. ك: بحارالانوار، ج 48، ص 66.

[2] مناقب، ج 4، ص 287.

[3] همان.

[4] كشف الغمه، ج 3: ص 38.