بازگشت

نفوذ معنوي


پيشواي هفتم (ع) در پرتو عبادت و بندگي و اتصال به منبع كبريايي حقتعالي از آنچنان قدرت معنوي و نفوذ كلام برخوردار بود كه افراد در اولين برخورد، جذب معنويت آن گرامي شده تحت تأثير اخلاق، رفتار و گفتار سازنده و آموزنده اش قرار مي گرفتند. در ميان ده ها نمونه، جريان بشر حافي و كنيزي كه هارون - به منظور بازداشتن آن حضرت از عبادت و بدبين كردن مردم به او - به زندان فرستاد براي اثبات اين ويژگي و كمال نفساني امام (ع) كفايت مي كند.

بشر حافي - بنا به گفته مورخان - از كساني بود كه زندگي اش را با شراب، لهو و لعب و بزم ها و شب نشيني هاي آلوده سپري مي كرد. تا آن كه بر حسب اتفاق امام (ع) در بغداد از كنار خانه او گذشت و صداي ساز و آواز شنيد. از كنيزي كه در جلوي درب خانه بود پرسيد: صاحب اين خانه آزاد است يا بنده است؟

گفت: آزاد. فرمود: درست گفتي، اگر بنده بود از مولايش بيم داشت.

كنيز وارد خانه شد و جريان ديدارش با امام (ع) را به بشر كه بر سر سفره شراب نشسته بود، باز گفت. بشر، فوري از جاي برخاست و در پي امام (ع) رفت و به دست آن حضرت توبه كرد و عذر خواست و گريست؛ و پس از اين، در زمره زاهدان و پرهيزكاران قرار گرفت و در اين راه بر تمامي مردم عصر خود پيشي گرفت. [1] .

در زماني كه امام كاظم (ع) در زندان بود، هارون الرشيد كنيزي انديشمند و صاحب جمال را به بهانه خدمت به آن حضرت به زندان فرستاد؛ ولي در واقع بدين انگيزه بود كه شايد حضرت به وي تمايل پيدا كند و از قدر و منزلتش نزد مردم كاسته



[ صفحه 42]



شود و يا آن كه بهانه اي باشد براي از بين بردن آن گرامي.

موسي بن جعفر (ع) كنيز را نپذيرفت و فرمود: من نياز به چنين خدمتكاري ندارم. ولي هارون دوباره او را فرستاد و توسط پيك به امام (ع) پيام داد كه، با رضايت شما، شما را به زندان نيفكنديم كه در اين مورد هم تابع شما باشيم.

مأمور، كنيز را نزد امام برد و خود بازگشت. هارون خادمي را مأمور كرد تا اوضاع را از نزديك مشاهده و به وي گزارش كند. خادم مي ديد آن كنيز پيوسته در حال سجده است و اين ذكر را بر زبان دارد: «قدوس، قدوس، سبحانك، سبحانك».

هارون با دريافت گزارش او، گفت: موسي بن جعفر او را جادو كرده است. كنيز را نزد هارون آوردند، ديدند از خوف خدا مي لرزد و چشم به آسمان دوخته است. گفتند: اين چه حالتي است كه بر تو عارض شده است؟ گفت: عبد صالح (موسي بن جعفر (ع)) چنين بود؛ من نزد او بودم، مي ديدم كه شب و روز مشغول نماز است و چون از نماز فارغ مي شود، خدا را تسبيح و تقديس مي كند.

آن كنيز پيوسته بدين حال بود تا زماني كه درگذشت. [2] .



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] ر. ك: حياة الامام موسي بن جعفر (ع)، ج 1، ص 158.

[2] مناقب، ج 4، ص 297، به اختصار.