بازگشت

گسترش عياشي و فساد


مهدي كه در زمان خلافت پدرش تحت تأثير رفتار خشك و با صلابت او قرار گرفته بود، در آغاز خلافت از خوشگذراني و بزم هاي شاهانه دوري جست، ولي با گام نهادن در فضاي سرشار از عيش و نوش سلطنتي و در اختيار گرفتن آن همه پول و ثروتي كه پدرش براي وي اندوخته بود و نيز درآمدها و ماليات هاي فراواني كه از مردم مي گرفت، روحيه و روش پدر را به فراموشي سپرد و هنوز بيش از يك سال از خلافتش نگذشته بود كه بساط عياشي و خوشگذراني را گسترد. نديمان و نوازندگان را به سوي خود جذب كرد و مورد توجه خاص خويش قرار داد و شعار و منطقش اين بود كه: آن دم خوش است كه در بزم بگذرد و زندگي بدون نديمان نه خير دارد و نه لذت. [1] .

وي در اين راه به قدري افراط كرد كه حتي پسرش «ابراهيم» و دخترش «عليه» را نيز به جمع نديمان و نوازندگان وارد كرد، چندان كه آن دو، سرآمد نوازندگان و خوانندگان عصر خود بودند. [2] .

عياشي و مي خوارگي مهدي به حدي از افراط رسيد كه خشم و اعتراض بعضي از درباريان را در پي داشت. روزي «يعقوب بن داوود» به مهدي گفت: آيا درست است كه با پنج نوبت اقامه ي نماز جماعت در مسجد جامع بر سر سفره شراب بنشيني؟! ولي نديمان خليفه سخنان يعقوب را به باد تمسخر گرفته مهدي را به باده گساري تشويق مي كردند و به زبان شعر،خطاب به وي مي گفتند: يعقوب و سخنان وي را رها كن و با شراب گوارا دمساز باش؟! [3] .

در اسراف و تبذير مهدي همين بس كه - بنا بر نقل مورخان - وي در مراسم عروسي پسرش هارون با زبيده پنجاه ميليون درهم از بيت المال مسلمانان را خرج كرد. [4] .



[ صفحه 95]



زياده روي هاي خليفه در امر عياشي و فساد اخلاقي اثرات سويي در سطح جامعه ي اسلامي بر جاي گذارد، چندان كه شعراي عياش و بي بند و باري همچون «بشار بن برد» بي پرده و بدون هيچ گونه شرمي اشعار مبتذل و هوس انگيزي در ترويج فساد و مسائل جنسي مي سرودند و در سطح جامعه پخش مي كردند و از اين طريق عفت عمومي را در معرض تهديد قرار مي دادند.

ادامه ي اين وضع، احساسات مذهبي عده اي را جريحه دار و آنان را وادار به اعتراض كرد و از خليفه خواستند كه جلو شاعر فتنه انگيزي مثل «بشار» را بگيرد. [5] .

اشتغال مدام خليفه به عياشي و بزم هاي آلوده او را از اداره مملكت و رسيدگي به امور مردم و نظارت بر اعمال كارگزاران بازداشت. عمال او از اين خلأ سوء استفاده كرده بازار رشوه خواري و فساد اداري را رواج دادند. [6] و مأموران خراج و ماليات عرصه را بر مردم تنگ گرفتند و براي نخستين بار بر بازار بغداد ماليات بستند. [7] .


پاورقي

[1] تاريخ الخلفاء، ص 276.

[2] ر. ك: الاغاني، ج 10، ص 96.

[3] كامل، ابن اثير، ج 6، ص 72.

[4] تحفة العروس، ص 36.

[5] ر. ك: الاغاني، ج 3، ص 182.

[6] ر. ك: الولاة و القضاة، ص 125.

[7] تاريخ يعقوبي، ج 27، ص 399.