بازگشت

هيبت و اقتدار


امام موسي عليه السلام در هيبت، درست همان هيبت انبياء را داشت و در خصوصيات شكل آن بزرگوار، سيماي ائمه ي طاهرين - پدران بزرگوارش - هويدا بود، و هيچ كس آن حضرت را مشاهده نمي كرد مگر اين كه هيبتش او را مي گرفت و او را گرامي مي داشت. ابونواس شاعر بلند پايه ي دوران عباسي - موقعي كه در بين راه با آن حضرت برخورد داشته - شكوه و هيبت والاي آن حضرت را به تصوير كشيده و مي گويد:



اذا أبصرتك العين من غير ريبة

و عارض فيك الشك اثبتك القلب



و لو أن ركبا امموك لقادهم

نسيمك حتي يستدل بك الركب



جعلتك حسبي في اموري كلها

و ما خاب من أضحي و أنت له حسب [1] .

البته اين شعار يكي از واكنشهاي روحي و بيداري دل يك انسان است. زيرا ابونواسي كه ايام زندگي را در بيهودگي و بازيچه گذرانده و در كنار سفره ي بني عباس زندگي مي كرده است به چنين ستايشي عطرآگين دست زده است، آن هم در زماني كه هر كس اهل بيت عليهم السلام را ستايش مي كرد به مجازات و كيفر مي رسيد. ولي



[ صفحه 63]



واقعيت و شخصيت بي نظير امام عليه السلام او را وادار به اين كار كرده است.

و همچنين انوار امام عليه السلام بر شاعر معره [2] تابيده و او در قصيده اي كه در مرثيه ي ابواحمد - نوه ي امام (ع) - سروده است رشته ي سخن را بدين جا كشانده و مي گويد:



ويخال موسي جدكم لجلاله

في النفس صاحب سورة الأعراف. [3] .

در صورتي كه ابوالعلاء از آن افرادي نبود كه به سادگي به كسي خوش بين باشد و يا شخصي را بستايد، مگر اين كه او را آزموده باشد و به خوبي از حقيقت كار او باخبر باشد.

او از جريان احوال امام موسي عليه السلام فهميده بود كه آن بزرگوار نسخه ي منحصر به فرد است، از اينرو با ديگر مديحه سرايان و ستايش كنندگان او هم صدا شده است.


پاورقي

[1] مناقب، 4 / 318، يعني:

هرگاه ديده ي بي عيب و حقيقت بين كسي تو را ببيند، دلش را تسخير مي كني

و اگر قافله اي آهنگ تو را كنند بوي خوش تو آنان را به سويت رهبري كند.

و من در تمام كارها و گرفتاري هايم تو را تنها وسيله نجات يافتم، و هر كس چنين باشد ضرر نكرده است و تو او را كفايت مي كني.

[2] نام محلي كه ابوالعلاء معري منسوب بدانجا است. م.

[3] سقط الزند. يعني: به نظر مي رسد كه جد شما موسي عليه السلام به خاطر جلالت نفسش صاحب سوره ي اعراف است.