بازگشت

آفرينش آسمانها


براستي كه از بزرگترين نشانه هاي روشن پروردگار، آسمانهايي است كه به وسيله ي ستارگاني آراسته شده اند، كه اين ستارگان در فضا شناور و در مدار خود حركت



[ صفحه 213]



مي كنند و فاصله هر كدام با ديگري مطابق قوانين نيروي جاذبه است و تمام آنها در حركات و جذب و انجذابشان، مسخر فرمان خداي تعالي هستند. اندازه حجم بعضي از ستارگان به چندين دهها هزار برابر حجم زمين مي رسد و بعضي چند ميليون برابر، بزرگتر از زمين است و تمام اينها در چرخ و قوسهاي خود، بدون هيچ گونه برخورد با يكديگر، حركت مي كنند و فرياد مي زنند كه خدايي بس توانا وجود دارد!

دانشمند بزرگ شيخ محمد عبده مي فرمايد:

«اين اجرام آسماني از گروه هاي مختلفي تشكيل شده اند، كه هر دسته از آنها نظام كامل و استواري دارد و نظام هيچ كدام، خللي در نظام دسته ي ديگر ايجاد نمي كند، زيرا كه همه از يك نظام كلي پيروي مي كنند كه خود دليل بر آن است كه تمام آنها از خداوندي يكتا صادر شده اند كه كسي در آفرينش و تنظيم و حكمت و تدبير، شريك او نيست.

نزديكترين گروه اين ستارگان به ما، همان است كه نسبت به خورشيدي كه بر زمين ما روشني مي دهد و باعث حيات گياهان و جانداران مي شود، منظومه شمسي مي گويند. ستارگاني كه تابع اين خورشيدند، اندازه ها و ابعاد مختلفي دارند و اگر چنين نظامي نبود تمام اين ستارگان شناور در محورهاي خود، از هم پاشيده و با يكديگر برخورد مي كردند و به اين ترتيب تمام عوالم به نابودي كشيده مي شد. پس اين نظام، نشانه اي بر رحمت پروردگار است، همان طوري كه نشان يكتايي اوست...» [1] .

براستي آنچه را كه علم جديد از وجود ستارگان، كشف كرده است، آن قدر زياد و فراوان است كه اگر ما بخواهيم تمام آنها را با سرعت - 1500 ستاره در يك دقيقه - بشماريم، هفتصد سال وقت مي برد تا بتوانيم بشماريم! اما نسبت زمين به ستارگان، بسيار كمتر از يك نقطه اي است كه روي يك حرف قرار گرفته باشد در يك كتابخانه اي كه نيم ميليون كتاب با حجم متوسطي را در خود، جا داده است [2] .

بدون ترديد هيچ كدام از اينها، ناشي از تصادف نيست. ممكن نيست كه تصادف، مدبر و آفريدگار اين جهان باشد، زيرا چگونه ممكن است اين همه مسائل



[ صفحه 214]



علمي پيچيده اي را كه در اين عوالم وجود دارد، بر اساس تصادف و عمل كوركورانه تفسير كرد؟!

«چگونه مي توانيم اين نظم و انتظام در ظواهر هستي را با روابط علي و سببي، تكامل، فرضيه و توافق و هماهنگي كه به ديگر ظواهر، نظم مي بخشد و آثارش از دوراني به دوراني ادامه دارد، تفسير كنيم؟! اين جهان هستي بدون اين كه آفريدگار و مدبري داشته باشد تا آن را آفريده و ابداع كرده و ساير امور مربوط به آن را تدبير نمايد چگونه مي تواند عمل كند؟!» [3] .

جون ويليام كوتس مي گويد:

«اين جهاني كه ما در آن زندگي مي كنيم از نظر استواري و پيچيدگي، به حدي است كه پيدايش آن از روي تصادف، محال مي نمايد، زيرا كه اين جهان، پر از شگفتي ها و امور پيچيده اي است كه بدون مدبر امكان پذير نيست و نمي شود به نظام و سرنوشت كوري نسبت داد. و شكي نيست كه علوم به مقدار زيادي ما را بر درك و نظم ظواهر هستي ياري كرده و به اين ترتيب شناخت ما را نسبت به خدا و باور ما را نسبت به هستي او مي افزايد.» [4] .


پاورقي

[1] تفسير المنار: 2 / 60.

[2] الله يتجلي في عصر العلم: ص 48.

[3] الله يتجلي في عصر العلم: ص 48.

[4] التكامل في الاسلام:4 / 66.