بازگشت

نظر امام موسي بن جعفر


امام موسي عليه السلام در سخنان خود درباره ي بداء با معلي بن محمد گفتگو مي كند معلي از كيفيت علم خدا مي پرسد و امام عليه السلام مهمترين مسائل فلسفي و كلامي را به تفصيل در پاسخ وي به شرح زير مي آورد:

«بداند و بخواهد، اراده كند و مقدر سازد، حكم كند و اجرا نمايد آن را، حكم كند نسبت به آنچه مقدر كرده، تقدير كند آنچه را اراده كرده است، اراده ي او از مشيت اش برخيزد و از مشيت وي اراده برآيد، و با اراده، تقدير نمايد و به تقدير، حكم صادر كند و به وسيله ي حكم، كارها اجرا شود، علم مقدم بر مشيت و مشيت در مرتبه ي دوم و اراده در مرحله ي سوم است [1] و تقدير مترتب بر قضاي مقرون به اجرا است [2] .

بنابراين براي خداوند در آنچه بداند بداء وجود دارد، كه در چه زمان و با چه شرايطي اشياء را مقدر كند [3] و چون قضاء به مرحله ي اجرا رسد، ديگر بدائي نيست، علم به هر معلوم، پيش از وجود يافتن او است، و مشيت هر پديده اي پيش از وجود او در خارج امكان پذير است، و اراده پيش از قيام مراد، و تقدير و اندازه گيري براي اين معلومات پيش از آن است كه گسترده و تفصيل يابند، و به صورت موجودات معين و مشخص به هم پيوسته و در خارج تحقق يابند [4] هم چنين در وقت معين [5] .



[ صفحه 265]



قضاي مورد اجرا اعمال قطعي الهي [6] است كه در خارج تجسم يافته و به وسيله حواس درك مي شوند و داراي رنگ و بو و قابل كيل و وزن هستند، و جنبنده ي از انسان و جن، پرنده، درنده و محسوسات ديگر.

بداء در آن چيزي است كه هنوز وجود خارجي نيافته و همين كه وجود خارجي قابل درك يافت، ديگر بداء نخواهد بود، و خداوند آنچه خواهد، انجام دهد [7] خداوند به علم خود همه چيز را پيش از وجود گرفتن مي دانسته و صفات و حدود آنها را شناخته است [8] و پيش از اظهار آنها قصد ايجاد آنها را داشته و به اراده ي خود آنها را با رنگ و نشانه گذاري مشخص ساخته و با تقدير و اندازه رزق آنها را مقدر نموده، و از اول و آخر آنها آگاه و به قضاي خود، جاي آنها را براي مردم بيان كرده و و راهنمائي فرموده و با اجراي آنها، پرده از روي آنها برداشته و امر آنها را آشكارا ساخته است و اين است تقدير خداوند عزيز و دانا.»

و در اين جا حديثي كه شامل مهمترين مسائل كلامي و مشكل ترين آنها بود پايان گرفت، و امام از آن مرحله از علم خدا كه قابل بداء است، پرده برداشته است. ما قبلا آن را توضيح داديم.


پاورقي

[1] مقصود آن است كه علم خدا شش مرتبه دارد به ترتيب ذيل: 1 - علم كه عبارت از تصور شي ء است (در اين جا) و اولين مرتبه اختيار است. 2 - مشيت. 3 - اراده كه همان تصميم بر انجام و يا ترك فعل است. 4 - تقدير، يعني زمان و مكان كه فعل پس از تصورش و تصور اوصافش در آنها انجام مي گيرد. 5 - قضاء كه ايجاب عمل است. 6 - ايجاد شي ء. اين مراتب، ترتب ذاتي دارند.

[2] يعني تقدير با ترتب ذاتي اي كه بر قضاء دارد، اجراي حكم از آن برمي خيزد.

[3] يعني در هر مرحله اي بداء امكان دارد.

[4] يعني: انواع طبيعت و طبايع جسماني عالم، در علم ازلي و در مشيت و اراده ذاتي او موجودند.

[5] اشاره به تركيب اجسام از عناصر مختلف است.

[6] يعني آنچه متعلق قضاي الهي قرار گرفته و اجرا مي شود، همان اعمال قطعي عالم كون است و موجودات اين عالم، صاحبان اجسام با بوي و رنگ خاص اند كه با حواص ادراك مي شوند.

[7] آن مرحله اي را كه بداء امكان دارد، بيان مي فرمايد.

[8] مقصود، بيان ويژگيهاي مراتب ششگانه علم الهي است، كه امام عليه السلام در حديث خود بيان داشته است.