بازگشت

نبش قبور مؤمنان


ظاهرا مقصود از مؤمن در اين جا، مرحله ي نازل و اوليه ي از ايمان و به عبارتي معني لغوي آن است يعني كسي كه - هرچند به زبان - شهادتين را بگويد. م.

عباسيان دشمنان اموي خود را - همان طوري كه گفتيم - پي گيري كردند و هر كدام را زنده يافتند، نابود ساختند، و بعد به مرده ها پرداختند و قبرهاي آنها را شكافتند



[ صفحه 392]



و باقيمانده استخوان هاي پوسيده شان را سوزاندند، و اين جريان پس از ورود سپاهيان عباسي به دمشق اتفاق افتاد كه عبدالله بن علي فرمانده كل قواي مسلح، دستور داد تا قبرهاي آنان را بشكافند، از جمله قبر طاغوت، معاوية بن ابوسفيان را شكافتند، و چيزي جز نخي هم چون خاكستر در آن نيافتند، و قبر عبدالملك بن مروان را شكافتند و جمجمه اي در آن پيدا كردند، قبر يزيد بن معاويه را شكافتند و در آن چيزهايي مانند خاكستر يافتند، و جسد هشام بن عبدالملك را بيرون آورد و تازيانه زد و به دار آويخت و بعد دستور داد پايين آورده و سوزاندند و خاكسترش را به باد داد [1] .

تا اين جا سخن ما از امويان، و آنچه از نابودي و تار و مار بر ايشان گذشت، به پايان رسيد.


پاورقي

[1] كامل: 5 / 205.