بازگشت

باب الحوائج


امام هفتم بيش از هر لقبي به اين لقب ياد مي شود و از همه ي القاب آن بزرگوار مشهورتر و معروفتر است. در ميان عام و خاص مشهور است كه هيچ گرفتار و يا اندوه رسيده اي رو به آن حضرت نياورد، مگر اين كه خداوند گرفتاريها و غمهاي او را برطرف ساخت، هيچ كسي به ضريح مقدس او پناهنده نشد جز اين كه حاجاتش برآورده شده و با دلي شاد و فكري آسوده از رنجها و بلاياي روزگار و حوادث دوران به ميان خانواده اش بازگشته است و همه ي شيعيان آن حضرت بلكه توده ي مسلمان با اختلاف طبقات و درجاتي كه دارند به اين مطلب معتقدند. اين ابوعلي خلال دانشمند بزرگ و رهبر فكري حنبلي ها است كه مي گويد:

«هيچ گرفتاري براي من پيش نيامد كه من به قبر موسي بن جعفر عليه السلام متوسل شدم، مگر اين كه آنچه مي خواستم خداوند برايم فراهم ساخت.» [1] .

و امام شافعي مي گويد:



[ صفحه 67]



«قبر موسي كاظم عليه السلام پادزهري است كه مورد آزمايش قرار گرفته است.» [2] .

گرفتاريهاي روزگار و مصائب دوران بر شانه ي گروهي از شعرا و ادبا سنگيني كرده و متوسل به آن بزرگوار و پناهنده ي ضريح مقدس او شده اند و او را در رفع اندوه و برطرف ساختن رنج گرفتاري و بلاي خويش، به پيشگاه خدا وسيله قرار داده اند و خداوند گرفتاري آنها را برطرف ساخته است، مطالب زيادي را در ضمن اشعار برجسته از آنان خوانده ايم و اگر بخواهيم تمام آنها را در اين جا نقل كنيم، خود يك كتاب بزرگ مي شود، اما پاره اي از آنها را نقل مي كنيم. از آن جمله حاج محمد جواد بغدادي است كه به آستان مقدس امام عليه السلام براي حاجتي رفته، و حاجت خود را از آن حضرت مي خواهد و مي گويد:



يا سمي الكليم جئتك أسعي

نحو مغناك قاصدا من بلادي



ليس تقضي لنا الحوائج الا

عند باب الرجاء جد الجواد [3] .

و اين دو شعر را آية آلله العظمي سيد مهدي آل بحرالعلوم - خداوند آرامگاهش را پرنور گرداند - در هم آميخته و اقتباس كرده است:



يا سمي الكليم جئتك اسعي

و الهوي مركبي و حبك زادي



مسني الضر و انتحي بي فقري

نحو مغناك قاصدا من بلادي



ليس تقضي لنا الحوائج الا

عند باب الحوائج المعتاد



عند بحر الندي ابن جعفر موسي

عند باب الرجاء جد الجواد [4] .



[ صفحه 68]



همين شعرها را خطيب عباس بغدادي به صورت مخمس [5] درآورده است.



لم تزل للانام تحسن صنعا

و تجير الذي اتاك و ترعي



و اذا ضاقت الفضابي ذرعا

يا سمي الكليم جئتك اسعي



و الهوي مركبي و حبك زادي



انك غيث للمجدبين و لو لا

فيض جدوا كم الوجود اضمحلا



قسما بالذي تعالي وجلا

ليس تقضي لنا الحوائج الا



عند باب الرجاء جد الجواد [6] .

از جمله كساني كه در اين باره شعر سروده اند شاعر برجسته و مشهور مرحوم سيد عبدالباقي عمري است كه مي گويد:



لذ و استجر متوسلا

ان ضاق امرك أو تعسر



بأبي الرضا جد الجوا

د محمد موسي بن جعفر [7] .

براستي كه امام موسي بن جعفر عليهماالسلام همان طوري كه در زمان حيات خود، فريادرس و پناه همه ي مسلمانان بود، همچنين پس از وفاتش دژ استواري براي پناهندگان است، زيرا خداوند بزرگ اين مقام را به او مرحمت كرده است تا هر كس به ضريح مقدس او پناه ببرد، حاجتهايش را برآورد، و به همين مطلب اشاره دارد: ثابت واعظ در قصيده اي كه در مدح حضرت ابوالفضل - يحيي بن جعفر - سروده است:



و في الجانب الشرقي يحيي بن جعفر

و في الجانب الغربي موسي بن جعفر



[ صفحه 69]



فذاك الي الله الكريم شفيعنا

و هذا الي المولي الامام المطهر [8] .

بسياري از مسلمانان عقيده دارند كه خداوند با توسل و پناهندگي به ضريح مقدس امام عليه السلام گرفتاري و اندوه را برطرف مي سازد، خطيب بغدادي داستاني را كه خود، آن را با چشم ديده است نقل مي كند:

زني را مي بيند پريشان احوال و سرگردان، گرفتار امواج پريشاني و اندوه، چون به او خبر رسيده بود كه پسرش مرتكب جرمي شده و در چنگال قدرت گرفتار آمده است، و هم اكنون او را بازداشت و زندان كرده اند، و او دوان دوان خودش را به ضريح امام عليه السلام رسانده و به آن حضرت پناه آورده است، بعضي از افراد نادان - از آن افرادي كه به امام عليه السلام ايمان نداشتند - او را با اين حال مي بينند و از او مي پرسند:

با اين حال به كجا مي روي؟

نزد موسي بن جعفر عليه السلام، چون پسرم به زندان افتاده است!

آنان به مسخره و استهزاء مي گويند:

او در زندان مرد.

او با دلي سوخته رو به آسمان كرد و گفت:

بار خدايا به حق آن كه در زندان كشته شد، قدرتت را بر من بنمايان.

خداوند دعاي آن زن را مستجاب كرد و پسرش به سرعت آزاد گرديد، از آن طرف پسر همان شخصي كه اين زن را به باد مسخره گرفته بود در سياهچالهاي زندان گرفتار شد، به همان جرمي كه آن شخص گرفتار شده بود. [9] .

و اين چنين اراده ي خداوند تعلق گرفت، تا قدرت خود را به آن زن بنماياند و همچنين به آن شخص نشان دهد كه امام عليه السلام، در پيشگاه ربوبي چه كرامتي دارد.

براي خود من گرفتاري سختي پيش آمد كه نزديك بود طومار زندگي مرا در هم بپيچد، به آن بزرگوار متوسل شدم و به ضريح مقدسش با نيتي خالص پناهنده شدم،



[ صفحه 70]



خداوند گرفتاري مرا رفع كرد و اندوهي را كه به سختي مرا رنج مي داد برطرف ساخت. هيچ كس در اين مطلب روشن كه از ويژگيهاي امام هفتم است ترديد ندارد، مگر آن كه در دينداري و مسلمان بودنش ترديد باشد.

همه ي مسلمانان از آغاز تاريخ اسلام بدين امر معترفند، و بدون كمترين شائبه ي ترديد، عقيده ي راسخ دارند بر اين كه اهل بيت عليهم السلام در پيشگاه خداوند، از مقام والايي برخوردارند و خداوند به خاطر آنها گرفتاريها را برطرف نموده و از آسمان باران نازل مي كند - چنانكه جابر بن عبدالله در حديث خود با امام علي بن الحسين عليهماالسلام خاطر نشان كرده است - و فرزدق در قصيده ي بلند خود كه در مدح امام زين العابدين سروده، مي گويد:



من معشر حبهم دين و بغضهم

كفر و قربهم منجي و معتصم



يستدفع السوء و البلوي بحبهم

و يسترب به الاحسان و النعم [10] .

براستي كه قبور ايشان پناه و ملجأ نيازمندان است، جوهري مي گويد:



و الناصبين بيوتهم و قبورهم

للسائلين عن الكرام دليلا



و الطامسين من الجهالة غيها

و المطلعين من النهي قنديلا [11] .

محققا خداوند آنان را مشمول الطاف خاص خود نموده است، و در حيات و ممات، آنها را از بخششهاي فراوان خود برخوردار ساخته است.



[ صفحه 73]




پاورقي

[1] تاريخ بغداد: (1 / 120) الشيعه و التاريخ.

[2] تحفة العالم: (1 / 20). چون براي از بين بردن اثر زهر كشنده پادزهر را بكار مي برند از اينرو مرقد امام هفتم عليه السلام را در رفع گرفتاريهاي طاقت فرسا به پادزهر تشبيه كرده است. م.

[3] ديوان خطي سيد مهدي آل بحرالعلوم در كتابخانه علامه سيد صادق آل بحرالعلوم يعني: اي هم نام موسي كليم! شتابان از شهر و ديارم به قصد زيارت تو كه نيازها را برمي آوري آمده ام. نيازهاي ما جز در خانه ي اميد جد جواد الائمه عليهم السلام برآورده نمي شود.

[4] اي همنام كليم به درگاه تو شتافتم در حالي كه سوار بر مركب عشق بوده و ره توشه ام دوستي تو است، اندوه رسيده ام، و بيچارگي كمرم را خميده است از شهر و ديارم به اميد اينكه نيازها را برمي آوري آمده ام حاجتهاي من برآورده نمي شود، مگر در آستانه باب الحوائج دائمي، در كنار درياي جود، موسي بن جعفر، در نزد باب اميد جد جواد الائمه عليهم السلام.

[5] مخمس، يكي از انواع مسمط است كه چهار مصرع آن با يك قافيه و مصراع هاي پنجم در تمام آنها داراي قافيه همساني است، و مبتكر مسمط در زبان پارسي ابوالنجم منوچهري دامغاني است. م.

[6] نيكوكاري تو براي مردم تازگي ندارد، و هر كس رو به تو آورد پناه مي دهي و به او توجه مي كني و زماني كه از هر سو عرصه بر من تنگ شود (اي همنام موسي كليم) به سوي تو مي شتابم در حالي كه سوار بر مركب عشق بوده و ره توشه ام دوستي تو است.

تو باران رحمتي براي دلهاي تفديده، و اگر فيض بي انتهاي شما نبود، عالم هستي از هم پاشيده بود سوگند به خداوند تبارك و تعالي، هيچ جا حاجات من برآورده نمي شود، جز در خانه اميد، جد جواد الائمه عليهم السلام.

[7] ديوان عبدالباقي: ص 133. يعني: دست به دامن شو و با حال توسل اگر عرصه بر تو تنگ و كار بر تو دشوار شد به پدر امام رضا و جد امام محمد جواد - عليهم السلام - حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام پناهنده شو.

[8] النجوم الزاهره يعني: در طرف مشرق قبر يحيي بن جعفر و در سمت مغرب آرامگاه موسي بن جعفر است كه آن در نزد خداي بخشنده واسطه ي ما و اين به سوي خداوند، رهبر و امام بزرگوار ما است.

[9] تاريخ بغداد.

[10] يعني: او از دودماني است كه دوستي آنان، دين و دشمني ايشان، كفر و تقرب به ايشان باعث نجات و مانع عذاب است، بلا و بدي با دوستي آنان رفع، و احسان و نعمت به وسيله ي ايشان فرو مي ريزد.

[11] ديوان جوهري: 3 / 178 - 177، يعني: آن كساني كه خانه ها و آرامگاههايشان براي نيازمندان، نشانه ي بزرگواري آنها است، و آناني كه تاريكي جهالت را برطرف كرده و چراغ تابان عقلشان همه جا تابيده است.