بازگشت

امام هفتم در دوران مهدي عباسي


جهان اسلام با تمام شاديها و شادمانيها از حكومت مهدي استقبال كرد و اين بدان خاطر بود كه مردم در دوران حكومت منصور، سختي، بيچارگي و ظلم و بي داد زيادي، ديده بودند و تمام اينها با مرگ وي به پايان رسيده بود. و از آن طرف مهدي از پدرش نرمخوتر و به بخشندگي و دست و دل بازي و عدم قساوت و غلظت معروف بود.

هنگامي كه مهدي بر اريكه ي حكومت نشست، فرمان عفو سلطنتي صادر كرد كه تمام افراد سياسي در بند و زندانيان بجز كساني كه مرتكب قتلي شده و يا مفسد في الارض بوده اند آزاد گردند. همان طوري كه فرمان داد تمام اموال منقول و غير منقول را كه پدرش به ظلم و ستم مصادره كرده به صاحبانش برگردانند. اين بود كه اموال مصادره شده از امام صادق عليه السلام را نيز به فرزندش امام موسي عليه السلام باز گرداندند.

انگيزه ي تمام اين كارها، آن بود كه او مي ديد آرامش و پايداري سلطنتش تا حد زيادي مربوط به اينها مي شود، چون او با ثروت انبوهي روبرو شده بود كه پدرش - منصور - با كوشش فراوان آنها را جمع آوري كرده، هم به خود و هم بر امت سخت گرفته، نه خود بهره اي برده و نه از اين همه ثروت فراوان، جامعه خيري ديده بوده است، متأسفانه مهدي نيز تمام اين ثروتها را در راه لهو و لعب و بي حيايي و بخشش به مزدوران و افراد بي بند و بار صرف كرده و طبقه ي ضعيف هيچ بهره اي از آن نبردند. چون وي هيچ امكان رفاهي براي آنان قائل نشده و جز به اشباع كردن شهوات خود و ولخرجي در راه هرزگي و بي بند و باري و تبهكاري، به چيزي اهميت نمي داد.

به هر حال مهدي، قابل قياس با پدرش نبود و در بيشتر اوصاف و رفتارش، مغاير پدرش بود، جز اين كه وي خصومت بي چون و چراي علويان و شيعيان و پيروان ايشان را



[ صفحه 490]



از پدرش به ارث برده بود، اين بود كه كينه ي شديدي نسبت به آنها داشت و اين كينه توزي را از پدرش - منصور - به ارث برده بود. او معتقد بود كه حكومت و سلطنت جز با نابودي علويان و پيروانشان ميسر نيست... و ما در ذيل به بيان برخي از ويژگي ها و اعمال و رفتار وي و آنچه را كه امام موسي عليه السلام در دوران او ديد، مي پردازيم: