رشوه و ستم
مهدي سرگرم هرزگي و كامجويي هايش و غافل از رعيت و كار آنها بود و كارگزاران گرگ صفتش مشغول غارت اموال و چپاول ثروت مردم بودند. رشوه به طور وحشتناكي در نزد تمام دولتمردان بخصوص در نواحي مصر رواج يافته بود، والي آن جا موسي بن مصعب بود و او در مورد گرفتن ماليات، شدت عمل به خرج مي داد، مقدار مالياتها را افزايش داد به طوري كه مردم از پرداخت آن ناتوان ماندند. همچنين بر بازاري ها و دامداران ماليات بست، كار رشوه گيري در امور مالياتي معمول بود و به همين مطلب آن شاعر اشاره كرده و مي گويد:
لو يعلم المهدي ماذا الذي
يفعله موسي و ايوب
بارض مصر حين حلابها
لم يتهم في نصح يعقوب [1] .
مهدي خود نيز به ظلم و جور به مردم و اجحاف بر حقوق مردم پرداخته و دستور داده بود ماليات بازاري هاي بغداد را جمع كنند و براي اين كار اجرتي تعيين كرده بود [2] روي شهرونداني كه ماليات مي دادند، فشار زيادي وارد ساخت به حدي كه قابل تصور نيست [3] و اگر كسي فريادش به شكايت و يا دادخواهي بلند مي شد،
[ صفحه 497]
سرانجامش به گورستان و يا زندان ها بود.
پاورقي
[1] الولاة و القضاة: ص 125، يعني:
اگر مهدي عباسي مي دانست كه موسي و ايوب، در سرزمين، مصر موقعي كه آن جا رفتند، چه مي كردند، يعقوب را با وجود درستكاري متهم نمي كرد!.
[2] تاريخ يعقوبي: 3 / 134.
[3] جهشياري: ص 103.