بازگشت

توجه به حديث پردازان


مهدي گروهي از علماء نابكار را مقرب دربار خود ساخت كه دل هايشان با تعليمات ديني صفا نيافته بود. اين علماي غير متعهد، ستمگران را تأييد مي كردند و به آنها لقب ها و اوصاف نيك مي دادند تا بدانها نزديك شده و به دنياي ايشان برسند. آنان جايگاه والايي را كه اسلام عرضه كرده بود، فراموش كرده و به دنبال حرص و طمع روان شده و در راه ماديات، خود را هلاك ساخته، و پيشاني خود را در برابر فرمانروايان و سلاطين، به خاك مذلت، ساييده بودند. اين بود كه در پيرامون سلاطين، هاله اي از قداست و تعظيم بوجود آورده و به مردم وانمود كرده بودند كه، آنان تجسم بخش اراده ي خداوندي بوده و هرگز اشتباه نمي كنند!

اين قبيل علماء هستند كه همواره آبروي اسلام را برده و معالم و آثار اسلامي را، بد جلوه داده اند. در دربار مهدي، گروهي از اين خود فروختگان تقرب يافته و شروع به نشخوار كردن مشتي سخنان بيهوده و به هم بافتن دروغ ها، در ستايش و تعريف مهدي نموده بودند، اينان كساني چون ابومعشر سندي، دروغگوترين انسان در زير اين آسمان [1] و مانند غياث بن ابراهيم كه عشق و علاقه ي مهدي را به كبوتر معرفي كرده و از ابوهريره نقل كرده است:

«مسابقه، جز با حيوانات سواري و يا تيراندازي - اضافه كرد - و يا كبوتر بازي ممنوع است...» مهدي در برابر اين حديثي كه او ساخت، دستور داده ده هزار درهم به او دادند و همين كه او رفت، رو به هم مجلسيان خود كرد و گفت:

«گواهي مي دهم كه او به رسول خدا (ص) دروغ بست و پيامبر خدا (ص) هرگز چنين سخني را نگفته است، اما او خواست تا بدين وسيله به ما تقرب جويد...» [2] .

با علم مهدي به اين كه، آن مرد به رسول خدا دروغ بسته است، به وي صله و



[ صفحه 498]



جايزه مي دهد، به اين ترتيب، او به حركت جعل حديث نيرو مي دهد و به رشد آن كمك مي كند كه خود از بزرگترين مصائبي است كه گريبان اسلام را فرا گرفته و باعث كسر شأن آن شد، و بسياري از خرافات را وارد اسلام كرد، و ما در آن جا كه مشكلات زمان امام عليه السلام را بازگو مي كنيم در اين مورد مطالب زيادي را خواهيم گفت.


پاورقي

[1] تاريخ بغداد: 6 / 346.

[2] تاريخ بغداد: 2 / 193.