بازگشت

توسعه ي مسجد الحرام


مهدي دستور داد تا مسجد الحرام و مسجد النبي را توسعه دهند و اين فرمان در سال) 161 ه) صادر شد [1] صاحب خانه هاي مجاور اين دو مسجد از فروش خانه هاي خود به دستگاه حكومتي خودداري كردند. مهدي از فقهاي زمان، پرسيد، كه آيا جايز است آنها را مجبور به فروش كند يا نه، فقها در جواب گفتند: سزاوار نيست كه چيزي را به غصب وارد مسجد سازيم، علي بن يقطين در آن مجلس حاضر بود، و به مهدي پيشنهاد كرد در اين مسأله نظر امام موسي عليه السلام را بپرسند، رأي او را پسنديدند، مهدي به فرماندار خود در مدينه نوشت و به او دستور داد تا از امام عليه السلام بپرسد، وقتي كه نامه به فرماندار رسيد او نزد امام رفت، و سؤال را به امام عليه السلام عرضه كرد، امام در پاسخ، پس از بسم الله الرحمن الرحيم، چنين نوشت:

«اگر كعبه پس از منزل گزيدن مردم درست شده، مردم سزاوارتر از ساختمان كعبه اند و اگر مردم به آستانه كعبه آمده و منزل كرده اند، پس كعبه سزاوارتر به صحن و سراي خود است.»

همين كه نامه رسيد، مهدي دستور داد تا خانه ها را خراب كردند و به صحن دو مسجد افزودند. صاحبان منازل، نزد امام عليه السلام به شكايت آمدند و از او خواستند تا نامه اي براي ايشان به مهدي بنويسد تا در مقابل خانه هاي ايشان، بهايي به آنها بپردازد، امام قبول كرد و به مهدي نامه اي در اين باره نوشت، وقتي كه نامه ي امام عليه السلام رسيد



[ صفحه 507]



بهاي خانه هاي آنها را فرستاد و آنان را راضي كرد [2] و اين نوع تصرف از آن نوع تصرفي است كه امروز به «تصرف براي مصلحت عامه» تعبير مي شود - به طوري كه بعضي از معاصران فهميده اند - نيست، بلكه حكمي است شرعي، تابع دلايل خاص خود مي باشد كه آن دلائل صراحت دارند بر اين كه مسجد جامع، حدودي دارد كه هر كس آنجا فرود آيد، و بخواهد در آن جا بنايي بسازد، حرمتي برايش نيست. محدث «حافظ ابوخطاب» اين داستان را به امام صادق عليه السلام با منصور نسبت داده [3] كه صحيح نيست چون تاريخ چنين اقدام بر آباداني درباره ي دو مسجد از منصور را نقل نكرده است.


پاورقي

[1] تاريخ يعقوبي: 3 / 393.

[2] بحارالانوار: 4 / 248.

[3] نبراس: ص 24.