بازگشت

نياز به امامت


امامت، ركني از اركان و اصلي از اصول اسلامي است و مسلمانان بر ضرورت و حتمي بودن آن اتفاق نظر دارند. زيرا كه شريعت اسلامي مجموعه اي از احكام و قوانيني است كه در آن، حدود و مجازاتها و همچنين داوري بر طبق دستور خدا، امر به معروف و نهي از منكر و همين طور جهاد در راه خدا و دفاع از حريم ديانت و ديگر احكام وجود دارد كه براي هيچ فردي امكان ندارد - تا زماني كه امام دستور اجراي آن را نداده باشد - آنها را به اجرا درآورد.

ابن تيميه [1] مي گويد:

«ولايت امر مردم، از مهمترين واجبات ديني است. بلكه دين، بدون ولايت



[ صفحه 127]



برپا نمي ماند، و چون خداوند، امر به معروف و نهي از منكر و ياري مظلوم و همچنين ساير واجبات از قبيل: جهاد، عدالت، اجراي حدود را بر بندگان واجب شمرده است و اينها جز به وسيله ي قدرت و حكومت امكان پذير نيست...» [2] .

البته براي وجود سياسي و ديني مسلمانان، ناگزير از امامي است كه عهده دار سياست امور آنان بوده و كار آنها را در پرتو كتاب خدا و سنت پيامبر خدا (ص) رهبري كند و در بين مردم با روشي حركت كند كه بر اساس عدل خالص و حقيقت محض باشد.

براستي كه امامت، ضرورتي از ضروريات زندگي اسلامي است كه نمي شود از آن بي نياز بود و عدالت گسترده اي كه خداوند در روي زمين ايجاد مي كند، بدان وسيله تحقق مي يابد.

از جمله مهمترين انگيزه هاي امامت، رساندن مردم به مقام خداشناسي و اطاعت امر خدا و تغذيه ي اجتماع از روح ايمان و تقوا و دور ساختن جامعه از صفات بد و خودخواهي است.


پاورقي

[1] تقي الدين احمد) 728 - 661 ه)، از علماي مذهب حنبلي، در حران به دنيا آمد. پس از دوران تحصيلاتش در دمشق به مكه و مصر مسافرت كرد. پاره اي از نظرات وي در اصول و فروع باعث شد كه علماي شافعي جلوي تعليمات او را گرفتند و اساس نظرات وهابيه از اوست. از آثار وي: «الفتاوي» و كتاب «السياسة الشرعية في اصلاح الراعي و الرعية» است. م.

[2] السياسة الشرعية: ص 173 - 172.