فيض بن مختار
فيض به زيارت امام ابوعبدالله عليه السلام شرفياب شد و بين آنها سخناني درباره ي ابوالحسن موسي بن جعفر عليهماالسلام رد و بدل شد. در اثناي گفتگوي ايشان، امام موسي عليه السلام وارد شد، حضرت صادق عليه السلام رو به فيض كرد و فرمود:
«اي فيض! او همان سرپرست شماست كه مي پرسيدي. پس از جا بلند شو و اداي احترام كن.»
فيض شروع به بوسيدن دست و سر امام نمود و در حالي كه از خداوند بقا و دوام عمر آن حضرت را درخواست مي كرد، نگاهي به جانب امام صادق عليه السلام كرد و گفت:
«فدايت گردم، آيا كسي را از اين جريان مطلع گردانم؟
«آري، خانواده، فرزندان و دوستانت را.»
و با اين سخن، به ميزان شدت پنهان داشتن راز امامت از جانب امام و شيعيان - از ترس سلطه ي جور - پي مي بريم. فيض، نزد ياران صميمي خود رفته و اين خبر مسرت بخش را به آنها مژده داد. از جمله ي آنها يونس بن ظبيان بود. يونس، خواست كه بر يقينش افزوده شود به محضر امام عليه السلام شتافت، وقتي كه شرفياب شد، امام صادق عليه السلام رو به يونس كرد و گفت:
«اي يونس! جريان از همان قرار است كه فيض به تو گفته است.»
يونس با قلبي شادمان بازگشت و از نعمتي كه به دست آورده بود شاد و مسرور شد. [1] .
[ صفحه 153]
پاورقي
[1] اصول كافي: 1 / 309، بحار: 11 / 234.