بازگشت

ابراهيم كرخي


ابراهيم كرخي به زيارت امام جعفر بن محمد عليهماالسلام نايل شد. در همان بين كه در خدمت امام نشسته بود ناگهان ابوالحسن - موسي - عليه السلام آمد، به ابراهيم به احترام آن حضرت از جا برخاست سپس امام صادق عليه السلام رو به او كرد و فرمود:

«هان، اي ابراهيم! او سرپرست شما پس از من است، بدان كه گروهي درباره ي او هلاك مي گردند و گروهي نيز خوشبخت خواهند شد، خدا كشنده ي او را لعنت كند و عذابش را دو چندان نمايد. بدان كه از نسل او خداوند بهترين اهل زمين را در عصر خودش كه همنام جدش - يعني محمد المهدي عجل الله فرجه - را كه شبيه اوست در نابودسازي ظلم و از بين بردن ستمگران و وارث علم او را بيرون آورد. او [حضرت موسي بن جعفر] را ستمكار بني عباس - پس از مشاهده ي معجزات عجيبي - از روي حسد خواهد كشت، اما خداوند امر خود را به انجام مي رساند هرچند كه مشركان نپسندند.»

امام صادق عليه السلام شروع به سخن گفتن درباره ي فرزندش و لطف و كرامتي كه خدا به او عنايت كرده، نمود و گفت:

«خداوند، بقيه ي دوازده تن هدايت كننده را از نسل او بيرون آورد و آنان را به كرامت خود اختصاص داده و وارد سراي قدس خود گرداند، و هر كس ايمان به دوازدهمين ايشان پيدا كند همچون كسي است كه در ركاب رسول خدا شمشير كشيده و از او دفاع كند.»

چون سخنان آن بزرگوار بدين بخش از گفتار رسيد، جمعي از كاركنان حكومت بني اميه وارد شدند، امام عليه السلام سخن خود را قطع كرد، با اين كه ابراهيم، مايل بود كه سخن امام به پايان برسد اما موفق نشد و از مدينه به سمت ديار خود رفت و چون سال بعد فرا رسيد، جهت تشرف به محضر امام آمد در حالي كه از شوق شنيدن بقيه ي سخنان آن حضرت مي سوخت. امام عليه السلام مطلب را دريافته، فرمود:

«اي ابراهيم: او (مهدي عليه السلام) غم را از دل شيعه - پس از



[ صفحه 154]



تنگناهاي زياد و گرفتاريهاي طولاني و نگراني و ترس - برطرف مي سازد، پس خوشا به حال كسي كه او را درك كند! سپس فرمود: همين قدر تو را بس است اي ابراهيم!»

ابراهيم با اين سخن امام خوشحال شد و بازگشت، در حالي كه مي گفت:

«هيچ چيز را باز نيافتم كه اينقدر دل مرا شاد و چشمم را روشن سازد» [1] .


پاورقي

[1] بحار:11 / 235.