بازگشت

جنبه هاي ديگر مبارزه و برخورد امام كاظم با دستگاه خلافت


غير از آنچه تا بحال مطرح گرديد مي توان به نمونه هاي ديگري از مبارزه امام و برخورد او با دستگاه حاكم عباسي اشاره كرد از جمله آنها نوعي مبارزه منفي است مبارزه اي كه گرچه بصورت پياده كردن نقشه هاي براندازي مطرح نمي شود ولي بر عدم مشروعيّت نظام مهر تأكيد زده و مي كوشد تا اعتماد مردم را نسبت به آن سست كند، اصل در نوع مبارزه عدم همكاري است امري كه خود بخود بر پايه عدم مشروعيّت استوار است شيوع و رسوخ چنين نگرشي نسبت به يك حكومت در ميان مردم خطر عمده اي براي آن بشمار مي رود زيرا وقتي اعتقاد مردم نسبت به مشروعيّت يك نظام از ميان برود هر آن ممكن است به منظور براندازي آن بپا خاسته و يا از چنان اقداماتي حمايت كنند.

نمونه تاريخي كه مي توان براي اين مطلب ذكر كرد روايتي است كه درباره صَفوان بن مهران جمّال آمده است او وقتي خدمت امام كاظم مشرف شد آن حضرت به او فرمودند:

يا صَفْوانُ كُلُّ شَئ مِنْكَ حَسَنٌ جَميلٌ ما خَلا شيئاً واحِداً.

همه كارهاي تو نيكو و زيبا است جز يك كار، او پرسيد آن چيست يا بن رسول الله؟ امام فرمود:

اِكراءُك جِمالَكَ مِن هذَا الرَّجُلِ يَعْني هارُونَ.

شترهايت را به هارون كرايه مي دهي.

صفوان گفت شترهايش را براي لهو و صيد و امثال آن كرايه نمي دهد بلكه تنها براي مسافرت مكه اين كار را انجام مي دهد و حتي خودش هم مباشرت در آن نمي كند بلكه ديگران را براي آن اجير مي كند.

امام فرمود: يا صفوانُ َايَقَعُ كِراءُكَ عَلَيهِم؟

آيا بنظر تو كرايه دادن شترانت به آنها صحيح است؟ صفوان گفت: آري، امام فرمود: اَتُحِبُّ بَقائُهُمْ حَتّي يَخْرُجَ كِراءُكَ؟

آيا دوست داري آنها تا انقضاء مدت كرايه و پس دادن شترانت زنده بمانند؟ صفوان گفت: آري، امام فرمود: فَمَنْ اَحَبَّ بَقائَهُم فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كانَ مِنْهُمْ كان وردَ النّار.

هركس بخواهد آنها زنده بمانند در صف آنان قرار مي گيرد و هركس كه از آنها باشد داخل جهنم مي شود.

پس از آن صفوان تمامي شتران خود را فروخت و وقتي هارون در اين رابطه از او پرسيد جواب داد: ديگر پير شده ام و غلامانم چنانكه بايد به اين كار نمي رسند.

هارون گفت: مي دانم به اشاره چه كسي شترانت را فروخته اي موسي بن جعفر تو را به اين كار وا داشته، او گفت مرا با موسي بن جعفر چكار، هارون گفت:

دَعْ عَنْكَ هذا فَوَاللهِ لَولا حُسنُ صُحْبَتِكَ لَفَتَلْتُكَ.

اين حرفها را كنار بگذار بخدا اگر بخاطر صداقت تو نبود تو را مي كشتم.

هر اقدامي از سوي امام كاظم (ع) كه طبعاً حاوي حكم عامي براي تمامي شيعيان ـ به جز كساني كه به دستور خود وي با دستگاه خلافت در ارتباط بودند ـ بود در راستاي همان مبارزه منفي قابل طرح است.

جنبه ديگر برخورد امام كاظم (ع) با خلافت عباسي حركتي بود كه امام در رابطه با حفظ علي بن يَقطين در دربار عباسي صورت داده و مي كوشيد از طريق او شيعيان خود را از گرفتاري و دربدري نجات دهد. علي بن يقطين از آن جمله اصحاب امام كاظم (ع) بود كه در دستگاه خلافت عباسي داراي نفوذ بودند او در عهد مهدي و هارون نفوذ فراواني داشت و از آن به نفع شيعيان بهره گيري مي كرد.

وقتي او از امام خواست اجازه دهد تا خدمت در دستگاه خلافت را ترك گويد امام از دادن چنين اجازه اي خودداري كرده و فرموده:

لا تَفْعَلْ فِاِنَّ لَنابِكَ اُنْساً وَ لاخوانِكَ بِكَ عِزّاً وَ عَسي اَنْ يَجْبِرَ اللهُ بِكَ كَسْراً و يَكْسِر بِكَ نائِرَةَ الْمُخالِفينَ عَنْ اُوْلياءِ هِ يا عَلِي كَفّارَة اَعْمالِكُم اَلْاِحْسانُ اِلي اِخْوانِكُم.

اين كار را نكن كه ما به تو در آنجا انس گرفته ايم و تو مايه برادرانت (شيعه) هستي و شايد خدا بوسيله تو شكستي از دوستانش را جبران نموده و توطئه هاي مخالفين را درباره آنها بشكند يا علي كفّاره گناهان شما همانا نيكي به برادرانتان است.

در روايت ديگري آمده كه امام در جواب او چنين فرمود:

لا لَكَ المَخْرُج مِنْ عَمَلِهِم وَ اتَّقِ اللهَ.

تو را چاره اي جز ادامه كارت نيست، از خدا بترس.

و در نقل ديگري آمده كه وقتي امام به عراق آمد علي بن يقطين به او گفت: متأسّف است كه او را در چنين وضعي مي بيند امام به او فرمود:

يا عِليُّ اِنَ لِلّهِ تَعالي اَوْلياءٌ مَعَ اَولِياءِ الظَّلَمةِ يدْفَعُ بِهِمْ عَنْ اَوْلياءِهِ وَ اَنْتَ مِنْهُم يا عَلِي.

يا علي خدا را دوستاني در صفوف دوستان ستمكاران هست كه بوسيله آنها از دوستانش دفع شرّ مي كند و تو از آنها هستي.

و در روايت ديگري:

اِنَ لِلهِ مَعَ كُلِّ طاغِيةٍ وَزيراً مِنْ اَوْلياءِه ِيدْفَعُ بِهِ عَنْهُم.

خدا را در كنار هر طغيانگري ياراني هست كه بوسيله آنها بلاها را از دوستانش دفع مي كند.

تأكيد امام بر صحت و حتي لزوم كار علي بن يَقطين و نيز جملات فوق مخصوصاً جمله اخير نشان مي دهد كه آن حضرت از وي در رابطه با دفاع از شيعيانش بهره گيري مي كرده است. درباره علي بن يقطين خبرچيني هاي فراواني شد كه با استفاده از تقيّه و راهنمائيهاي امام كاظم از مهلكه نجات يافت. ابن يقطين همچنين در حل پاره اي از مشكلات مذهبي كه حكومت با آن درگير مي شد مي كوشيد تا از نظرات امام كاظم (ع) بهره گيري كند. مبارزه با علماي خودفروخته و فاسدي كه خود را در خدمت دربار عباسي قرار داده بودند نمونه ديگري از مبارزات امام كاظم (ع) است كه در كلمات آن حضرت ديده مي شود وجود اين افراد در دستگاه خلافت، مشروعيّت آن را از نظر عوام تضمين مي كرد و لذا يك نوع مانع در برابر سقوط آن به حساب مي آمد به همين جهت چنين افرادي در دستگاه خلافت از محبوبيّت فراواني نيز برخوردار بودند.

در روايتي از آن حضرت آمده كه رسول خدا (ص) فرمود:

اَلْفَقَهاءُ اُمَناءُ الرّسُل ما لَمْ يَدْخُلُوا فِي الدُّنْيا.

فقهاء تا هنگامي كه خود را به دنيا نفروخته اند اُمناي پيامبرانند.

سؤال شد چگونه در دنيا داخل مي شوند؟ فرمود:

اِتّباعُ السُّلْطانِ فَاِذا فَعَلُوا ذلِكَ فَاحْذَرُوهُم عَلي اَدْيانِكُم.

يعني پيروي از حُكّام نمايند وقتي كه چنين كردند از آنها براي حفظ دينتان دوري جوئيد.

نمونه هاي چنين علمائي كساني بودند كه هارون هنگام شهادت امام در رابطه با طبيعي قلمداد كردن رحلت آن حضرت بهره گيري كرد و از وجهه آنها براي تحميق مردم استفاده كرد.