بازگشت

هارون و موسي بن جعفر


هارون، از سر يحيي آل علي (ع) به ويژه پيشواي آنان، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام، در برابر حكومت خود به شدت رنج مي برد، از اين رو از هر راه ممكن مي كوشيد تا آن حضرت را تضعيف و با فشار و ايجاد محدوديت نسبت به آن بزرگوار، رابطه مردم را با او قطع كند.

هارون در يكي از سالها، پس از فراغت از اعمال حج وارد مدينه شد وعموم مردم را به حضور پذيرفت. وقتي اطلاع يافت كه امام كاظم (ع) به ديدار او مي آيد به دربانان دستور داد حضرت را تا كنار مسند سواره بياورند و خود به استقبال امام (ع) شتافت و براي ايشان، احترام كامل را به جا آورد.

هارون در اين ديدار، هنگام تقسيم بيت المال، بين هر يك از فرزندان مهاجر و انصار از دويست دينار تا پنج هزار دينار تقسيم كرد. چون نوبت به حضرت موسي بن جعفر (ع) رسيد كيسه اي محتوي دويست دينار به فضل بن ربيع داد و گفت: آن را به موسي بن جعفر بده و از ناحيه ما عذرخواهي كن.

مأمون، از آن همه تجليل و اين طرز توزيع اندك تعجب كرد و گفت: (اي اميرالمؤمنين! به هر كدام از فرزندان مهاجر و انصار و ساير قريش و بني هاشم و كساني كه حسب و نسب آنان را نمي شناختي، پنج هزار دينار و يا كمتر عطا كردي ولي به موسي بن جعفر (ع) با آن همه تجليل و احترامي كه در ابتدا از او به عمل آوردي كمترين مقدار (دويست دينار) را دادي؟!) هارون با شنيدن اين سخن غضبناك شد و گفت: اي بي مادر ساكت باش! اگر من به او هم آنچه تضمين كرده ام، ايمن نيستم از اينكه او فردا صد هزار شمشير زن از شيعيان و دوستان خود را عليه من تحريك نكند! فقر و تنگدستي او و خاندانش سالمترين راهي است كه حكومت ما را از خطر محفوظ مي دارد. [1] .


پاورقي

[1] ر. ك. عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 72 - 44 با اختصار. لازم به يادآوري است كه درباره رفتار درد منشانه هارون نسبت به امام موسي بن جعفر (ع) در درس آينده توضيح بيشتري خواهيم داد.