بازگشت

ايستادگي در برابر قدرت طلبيهاي هارون


امام كاظم (ع) با آنكه شديداً تحت نظر و مراقبت دستگاه خلافت بود، در هر فرصت مناسب در برابر قدرت طلبيهاي هارون مي ايستاد و شايستگي خود را براي احراز مقام خلافت پيامبر (ع) اعلام مي كرد. اينك دو نمونه روشنگر اين موضع امام (ع):

1 - هارون در مسير خود به مكه وارد مدينه شد و براي آنكه انتساب خود را به پيامبر (ص) و در نتيجه شايستگي خويش را براي مقام خلافت آن حضرت، به رخ علويان به ويژه موسي بن جعفر (ع) بكشد خطاب به رسول خدا (ص) چنين سلام كرد: (درود بر تو اي رسول خدا، سلام بر تو اي پسر عمو.) امام كاظم (ص) كه چنين ديد، جلو آمد و در حضور خليفه و انبوه جمعيت حاضر، روضه مطهر را مخاطب قرار داد و فرمود:

(سلام بر تو اي رسول خدا، سلام بر تو اي پدر!) هارون از سخن امام (ع) كه خود را از او نزديكتر به پيامبر (ص) معرفي كرده بود سخت ناراحت شد [1] ولي در آن جمع نتوانست واكنشي نشان دهد.

وي در اولين فرصت به آن حضرت اعتراض كرد و گفت: (با آنكه پدر شما علي است چگونه ادعا مي كنيد كه فرزند پيامبر هستيد؟) امام (ع) با بياني مستدل و صريح پاسخ او را داد و فرمود:

(اگر رسول خدا (ص) زنده بود و از دختر تو خواستگاري مي كرد قبول مي كردي؟) - نه تنها قبول مي كردم بلكه بر عرب و عجم افتخار هم مي نمودم.

- ولي رسول خدا (ص) اگر چنين درخواستي از من مي فرمود نمي پذيرفتم.

- چرا؟ - چون او (هر چند از طرف مادر) پدر من هست ولي پدر تو نيست!

هارون (در برابر منطق امام (ع) به ظاهر تسليم شد و) گفت: (احسنت يا موسي) اي موسي، نيك گفتي!.) [2] .

2 - هارون كه مست قدرت و غرق در تجمل پرستي بود روزي امام كاظم (ع) را به يكي از كاخهاي مجلل خود احضار كرد تا شكوه ظاهري و زرق و برق زندگي سلطنتي خود را به رخ آن حضرت بكشد.

پس از حضور امام (ع) در كاخ، هارون، با لحني آميخته با غرور و تكبر پرسيد:

- اين قصر چگونه است؟ امام (ع) بدون درنگ و پروا فرمود: اين جايگاه فاسقان است. سپس اين آيه را تلاوت كرد:

(ساصرف عن اياتي الذين يتكبرون في الارض بغير الحق و ان يروا كل اية لا يؤمنوا بها و ان يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلاً و ان يروا سبيل الغي يتخذوه سبيلاً) . [3] به زودي كساني را كه در روي زمين به ناحق تكبر مي ورزند از ايمان به آيات خود منصرف مي سازيم؛ آنان كه اگر آيه و نشانه اي را ببينند بدان نمي گروند و چنانچه به راه رشد و هدايت دست يابند آن را به عنوان راه خود برنمي گزينند و اگر راه ضلالت و گمراهي را ببينند آن را برمي گزينند.

هارون كه از پاسخ امام (ع) و تطبيق آيه شريفه بر او سخت خشمگين شده بود با ناراحتي پرسيد، پس اين خانه از آن كيست؟ - پس از زماني از آن شيعيان ماست؛ ولي (در شرايط فعلي) مايه فتنه و آزمايش ديگران است.

- (اگر از آن شيعيان است) پس چرا صاحب خانه آن را نمي گيرد؟ - در حال عمران و آبادي از صاحبش گرفته شده و تا زماني كه آباد نگردد آن را پس نمي گيرد. [4] .


پاورقي

[1] ارشاد مفيد، ص 297 - 289 و بحارالانوار، ج 48، ص 103.

[2] عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 68 و بحارالانوار، ج 48، ص 127 - 128 نقل به مضمون.

[3] اعراف، آيه 146.

[4] بحارالانوار، ج 48، ص 138. علامه مجلسي در توضيح جمله آخر امام (ع) مي نويسد: (شايد منظور اين باشد كه تا مادامي كه امكان آباد كردن خانه وجود نداشته باشد، شيعه آن را پس نمي گيرد و هنوز وقت آن نرسيده است.).