بازگشت

واكنش هارون


با آنكه هارون در اثر زيركي خاص خود و توسل به نيرنگ و نفاق و فراهم شدن بقيه شرايط، در عرصه سياست آن روز چهره موفقي به شمار مي رفت. در جبهه مبارزه با خط امامت - به رغم آنكه همه روشها را براي پيروزي بر آن به كار برد - با ناكامي رو به رو شد و سرانجام به اين نتيجه رسيد: تا زماني كه رهبري اين جبهه را از بين نبرد همه تلاشهاي او بي ثمر خواهد بود.

موضعگيريهاي صريح و كوبنده پيشواي هفتم (ع) در برابر دستگاه ديكتاتور هارون، او را در اين تصميم جدي تر ساخت و وجود آن حضرت را براي دستگاه خلافت غير قابل تحمل كرد، بويژه پس از آنكه هارون توسط جاسوسان خود خبر يافت كه شيعيان، مخفيانه با امام كاظم (ع) در تماس هستند و اموال و وجوهات شرعي خود را به او مي پردازند و طبيعي بود كه هر لحظه كه امام (ع) زمينه را آماده بيابد با همكاري ياران خود حكومت او را سرنگون خواهد كرد. از اين رو، در ملاقاتي كه با آن حضرت داشت با ناراحتي خطاب به او گفت: (در يك زمان به نام) دو خليفه خراج و ماليات جمع آوري مي شود؟!) [1] هارون - با توجه به جهات فوق بود كه - در سال 179 هجري [2] پيش از انجام اعمال حج راهي مدينه شد و با وقاحت تمام در برابر روضه مطهر رسول خدا (ص) ايستاد و بي آنكه از غصب خلافت و حيف و ميل بيت المال مسلمانان و ستمهاي خويش نسبت به خاندان پيامبر (ص) شرم كند، خطاب به آن حضرت گفت: (يا رسول الله! از اقدامي كه مي خواهم به عمل آورم از شما پوزش مي طلبم. مي خواهم موسي بن جعفر را بازداشت كنم؛ زيرا او مي خواهد در ميان امت تو اختلاف ايجاد كند و موجب خونريزي گردد!) [3] آنگاه دستور داد آن بزرگوار را در حالي كه در مسجد رسول خدا (ص) مشغول نماز بود دستگير كردند و براي آنكه شيعيان نفهمند امامشان را به كجا تبعيد كرده اند و نيز براي جلوگيري از شورش احتمالي انقلابيون، دستور داد هنگام بيرون بردن امام (ع) از مدينه دو كجاوه ترتيب دادند و با هر كدام گروهي مسلح همراه كردند. يك كجاوه، شبانه و به مقصد بصره و كجاوه ديگر در روز و به مقصد كوفه حركت داده شد و امام (ع) را با كجاوه اي كه عازم بصره بود روانه كردند. [4] امام كاظم (ع) پيش از رسيدن به بصره با (عبدالله بن مرحوم ازدي) كه از بصره عازم مدينه ملاقات كرد و چندين نامه به او داد و سفارش كرد آنها را به فرزند و امام پس از خودش امام رضا (ع) برساند. [5] پيشواي شيعيان، روز هفتم ذي حجه به بصره برده شد والي بصره، يعني (عيسي بن جعفر) كه برادر زن هارون نيز بود تحويل گرديد. [6] عيسي، امام (ع) را در يك سلول انفرادي بازداشت كرد و جز به هنگام وضو گرفتن و غذا دادن، در سلول را باز نمي كرد. [7] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 48، ص 125.

[2] عيون اخبار الرضا ج 1، ص 85.

[3] مقاتل الطالبيين، ص 334.

[4] ر. ك. بحارالانوار، ج 48، ص 221 و عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 70.

[5] تنقيح المقال، ج 2 ص 214. از اينجا معلوم مي شود كه هارون. در مدينه به فرزند پيامبر (ص) آنقدر فرصت و اجازه نداده است كه شفارشهاي خود را به فرزندش - امام رضا (ع) بكند.

[6] بحارالانوار، ج 48، ص 221.

[7] بحارالانوار، ج 48، ص 221 و عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 70.