بازگشت

فشارهاي سياسي و اقتصادي بر مردم


حاكمان اموي جز سلطنت طلبي و سلطه جويي بر مردم به چيزي نمي انديشيدند. آنان براي دستيابي به سلطنت و حفظ آن، سخت ترين و شكننده ترين فشارهاي سياسي و اقتصادي را بر مردم مسلمان وارد مي كردند.

آنان در بعد سياسي، هر گونه صداي مخالفت و اعتراض، بويژه از سوي شيعيان و علويان را در سينه ها خفه ساخته، مخالفان را با شگردهاي گوناگون از صحنه مبارزه بيرون مي كردند. امويان در برخورد با مخالفان حكومت خود از هيچ قانون و ضابطه اي پيروي نمي كردند و افراد را به صرف گمان، دستگير نموده، به سخت ترين و وحشيانه ترين روشها كيفر مي دادند.

در بعد اقتصادي، به جاي حل مشكلات اقتصادي جامعه و ايجاد امكانات لازم براي رفاه عمومي با بستن مالياتهاي سنگين و كمرشكن بر مردم مسلمان، حتي غير مسلمانان از اهل ذمه، آنان را تحت فشار قرار داده، در مقابل، روز به روز به زرق و برق، اسرافكاريها و عياشيهاي دربار مي افزودند. سياست اقتصادي امويان هم در بعد وضع قوانين و دستورالعملهاي مالياتي ستمگرانه و اجحاف آميز بود و هم در بعد اجرا و جمع آوري مالياتها.

حرص و آزمندي امويان در ثروت اندوزي و در تنگنا قرار دادن مردم حدي بود كه آنان به مالياتهاي متداول و كساني كه ماليات بر آنان واجب بود بسنده نمي كردند. عبدالعزيز بن مروان دستور داد رهبانان را كه جزيه بر ايشان واجب نبود سرشماري كنند و از ايشان نيز جزيه بگيرند. [1] آنان، جزيه را - كه اختصاص به غير مسلمانان داشت - به مسلمانان نيز تعميم دادند. گروه زيادي از مردم ذمي در دوران امويان با مطالعه اسلام به اين آيين روي آوردند. بعضي از آنان نيز براي رهايي از پرداخت (جزيه) اسلام را برگزيدند. دولتمردان اموي كه تنها به منافع خود مي انديشيدند نه مصالح اسلام، گرايش ذميان به اسلام را لطمه اي بر اقتصاد دولت دانسته به فكر چاره جويي افتادند و تصميم گرفتند از تمامي كساني كه قبلاً ذمي بوده سپس مسلمان شده اند، جزيه بگيرند. [2] يكي ديگر از شيوه هاي ثروت اندوزي امويان و وارد كردن فشار اقتصادي بر مردم اين بود كه آنان را مجبور كردند علاوه بر مالياتهاي رسمي، سالانه مبلغي تحت عنوان (هداياي نوروزي) به خزانه دولت بپردازند، آن سان كه به پادشاهان ساساني مي پرداختند.

بدعتگذار اين سنت ناپسند و ضد اسلامي، معاويه بود. كارگزار وي در عراق تنها از مردم كوفه و اطراف آن پنجاه ميليون درهم از اين نوع ماليات را به زور از مردم گرفت و براي معاويه فرستاد. [3] اين فشارها و اجحافها، زندگي را بر مردم غير قابل تحمل و آنان را وادار به شورش و قيام عليه دستگاه خلافت كرد.


پاورقي

[1] الامام الصادق والمذاهب الاربعة، ج 1، ص 339، انتشارات اميرالمؤمنين، اصفهان.

[2] همان، 342 - 343.

[3] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 218. براي آگاهي از نمونه هاي ديگر اين اجحافها به الامام الصادق والمذاهب الاربعة، ج 1، ص 340 رجوع كنيد.