بازگشت

كشمكشهاي درون دستگاه خلافت


حكمرانان اموي بويژه در دوران مروانيان در درون حكومت خود گرفتار اختلافات و كشمكشهايي شدند و حتي گاه بر ضد يكديگر دست به شورش مي زدند. منشاء بيشتر اين كشمكشها علاوه بر قدرت طلبي دولتمردان، اين بود كه بعضي خلفاي اموي براي منصب ولايتعهدي، دو نفر را تعيين مي كردند. [1] هنگامي كه وليعهد اول به خلافت مي رسيد، به جاي واگذاري خلافت به وليعهد دوم، آن را به ديگري واگذار مي كرد. اين مسئله موجب بروز اختلاف و درگيري بين سران حكومت مي شد و دامنه آن به رده هاي پايين تر نيز سرايت مي كرد. شورش يزيد بن وليد، معروف به (يزيد ناقص) عليه پدرش وليد و قتل وي، [2] و مخالفت مروان بن محمد با يزيد بن وليد [3] از جمله اين كشمكشهاست.

نقش اين عامل در سرنگوني حكومت امويان به حدي بود كه وقتي از يكي از سران آنان درباره علت سقوط حكومتشان پرسيده شد، گفت: علت اصلي آن، اختلاف و كشمكش ما در ميان خودمان و اجتماع و يكپارچگي مخالفان عليه ما بود. [4] فرصت طلبان و عناصر ناراضي نيز كه براي نابودي حكومت ظلم و ستم اموي لحظه شماري مي كردند، هنگامي كه مي ديدند خود دولتمردان اموي دست به شورش عليه يكديگر زده اند، با طرف شورشگر همراه شده خليفه را عزل مي كردند.

در پي بروز اين عوامل و برخي عوامل ديگر، قيامها و شورشها يكي پس از ديگري بر ضد حكومت اموي شكل گرفت، تا جايي كه كنترل اوضاع از دست آنان خارج شد و مروان حمار، آخرين خليفه اموي در برابر انبوه سياه پرچمان خراساني به رهبري ابومسلم، نتوانست مقاومت كند و ناچار به فرار شد و بسوي بصره گريخت و در آنجا به قتل رسيد و بدين ترتيب پرونده حكومت هزار ماهه امويان براي هميشه بسته شد. [5] .


پاورقي

[1] بنيانگذار اين سنت، مروان بن حكم بود كه دو پسر خود عبدالملك و عبدالعزيز را وليعهد خود ساخت، ولي هنگامي كه عبدالملك به خلافت رسيد، بدون توجه به توصيه پدرش، تصميم گرفت خلافت را به فرزندانش وليد و سليمان واگذار كند (ر. ك: كامل ابن اثير، ج 4، ص 189 و 514).

[2] ر. ك: الفخري، ص 134 و كامل، ج 5، ص 280.

[3] ر. ك: كامل، ج 5، ص 309.

[4] عقدالفريد، ج 4، ص 475، بيروت.

[5] ر. ك: الفخري، ص 138.