بازگشت

امام صادق و احياي حديث


در مقابل مكتب خلافت، مكتب امامت همواره سعي در نشر احاديث پيامبر (ص) به عنوان ميراثي گرانقدر كه از آن حضرت به يادگار مانده داشت و بر تدوين و كتابت آن براي بهره برداري آيندگان تأكيد مي ورزيد.

شرايط سياسي براي اين اقدام در دوران امامت اميرمؤمنان، امام حسن، امام حسين و امام سجاد عليهم السلام - بجز مقطع پنج ساله حكومت ظاهري حضرت علي (ع) - مساعد نبود. امام باقر (ع) در مقطعي از دوران امامت خود فرصت يافت به نشر احاديث پيامبر (ص) بپردازد، ولي بسياري از احاديث آن حضرت به خاطر حاكميت جو اختناق در سينه خواص ماند. جابر بن يزيد جعفي مي گويد:

ابوجعفر (ع) نود هزار حديث براي من بيان كرد كه تاكنون براي كسي نقل نكرده و پس از اين نيز نقل نخواهم كرد. [1] امام صادق (ع) تلاشهاي پدربزرگوارش را در اين زمينه تكميل كرد و بخش مهمي از فعاليتهاي خود را به احياي حديث اختصاص داد و بدين ترتيب ميراث ارزشمندي از خود بر جاي گذاشت و فرهنگ غني اسلام را با احاديث خود غناي بيشتري بخشيد و هم اكنون به كمتر مسئله اعتقادي، فقهي و اخلاقي بر مي خوريم كه از امام صادق (ع) حديثي درباره آن وجود نداشته باشد. علامه طباطبايي مي نويسد:

احاديثي كه از صادقين، يعني از امام پنجم و ششم مأثور است، از مجموع احاديثي كه از پيغمبر اكرم (ص) و ده امام ديگر ضبط شده است، بيشتر است. [2] براي تأييد اين مطلب كافي است بدانيم كه تنها يكي از شاگردان آن حضرت به نام (ابان بن تغلب) بالغ بر سي هزار حديث از پيشواي ششم نقل كرده است. [3] شاگرد ديگرش؛ (محمد بن مسلم) شانزده هزار حديث از او روايت نموده است. [4] حال اگر اين معني را در نظر بگيريم كه شمار شاگردان و راويان آن حضرت چهار هزار نفر بوده است، مي توانيم چنين نتيجه بگيريم كه شمار احاديث منقول از امام صادق (ع) تا چه حد زياد است.

البته بسياري از احاديث پيشواي ششم (ع) يا در سينه هاي خواص ماند و يا در طي قرون از بين رفت؛ با اين حال آنچه به دست ما رسيده، حجم بسياري از كتابهاي معروف حديث، مثل (كافي) (اصول و فروع آن)، (من لا يحضره الفقيه)، (تهذيب الاحكام) و (استبصار) را به خود اختصاص داده است.

احاديث امام صادق (ع) از نظر سلسله سند متفاوت است. بسياري از آنها به خود حضرت منتهي مي شود؛ بخشي ديگر از پدرش امام باقر (ع) و يا اجداد بزرگوارش نقل شده است. بخش سوم، احاديثي است كه آن حضرت با واسطه و يا بدون واسطه پدرانش به رسول خدا (ص) منتهي مي كند. در برخي موارد نيز به طور مستقيم از خداوند نقل مي نمايد. [5] اين اختلاف شايد ناشي از اختلاف فكري شاگردان آن حضرت باشد؛ اهل سنت، احاديث آن حضرت را با ذكر سلسله سند از جعفر بن محمد، از پدرش، از پدرانش، از رسول خدا (ص) نقل مي كردند؛ ولي شيعيان، كه اعتقاد به عصمت امامان و حجيت قول آنان داشتند، نيازي به ذكر سلسله سند نمي ديدند و آنچه از آن حضرت مي شنيدند بدون ذكر سلسله سند آن و با عنوان عن ابي عبدالله (ع) نقل مي كردند.

با اين حال امام (ع) تأكيد داشت كه احاديث او همان احاديث رسول خدا (ص) مي باشد:

(حديثي حديث ابي، و حديث ابي حديث جدي، و حديث جدي حديث الحسين، و حديث الحسين حديث الحسن، و حديث الحسن حديث اميرالمؤمنين، و حديث اميرالمؤمنين حديث رسول الله (ص)، و حديث رسول الله (ص) قول الله عزوجل) [6] سخن من سخن پدرم است و سخن پدرم سخن جدم مي باشد و سخن جدم سخن (امام) حسين و سخن (امام) حسين سخن (امام) حسن، و سخن (امام) حسن سخن اميرمؤمنان، و سخن اميرمؤمنان سخن رسول خدا (ص) و سخن رسول خدا (ص) كلام خداي بزرگ است.

ابوحنفيه مي گويد: من رجال حديث را ديدار كرده و از زبان آنها حديث فرا گرفته ام، ليكن جعفر بن محمد صحفي است. چون اين سخن به گوش امام صادق (ع) رسيد، خنديد و فرمود: (او راست مي گويد، من صحف نياكانم و صحف ابراهيم و موسي را خوانده ام) . [7] .

اين بيان امام (ع) نشان مي دهد كه آن حضرت صحفي از پدران خويش به ارث برده و در اختيار داشته است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 2، ص 69.

[2] شيعه در اسلام، ص 140.

[3] معجم رجال الحديث، آية الله العظمي خويي، ج 1، ص 146، مدينة العلم (قم).

[4] همان، ج 17، ص 249.

[5] به عنوان نمونه رجوع كنيد به بحارالانوار، ج 47، ص 337.

[6] كافي، ج 1، ص 53.

[7] روضات الجنات، محمد باقر خوانساري، ج 8، ص 169، اسماعيليان (قم) .