بازگشت

معتزله


فرقه معتزله در اوائل قرن دوم هجري و در دوران امامت امام باقر (ع) پديد آمد. معبد جهني، غيلان دمشقي و يونس اسواري نخستين كساني بودند كه نسبت افعال انسان را به خداوند انكار كردند و گفتند: انسان در انجام افعال خود توانا و مستقل است و خداوند در افعال بندگانش هيچ نقشي ندارد. [1] .

اصحاب و ياران پيامبر (ص) كه هنوز زنده بودند از تفكر غلط آنان بيزاري جسته و به امت اسلامي توصيه مي كردند كه با (قدريه) (كه بعدها معتزله ناميده شدند) رابطه برقرار نكنند، به آنان سلام ندهند، به عيادت بيمارانشان نروند و بر جنازه مرده هايشان نماز نگذارند. [2] پس از كشته شدن معبد، واصل بن عطا كه از موالي ايراني و از شاگردان حسن بصري بود از استاد كناره گرفت و به تبليغ و نشر آراء معبد پرداخت. از آن پس پيروان او به نام (معتزله) معروف شدند.

امام صادق (ع) - برغم كشمكشها و اختلافات فكري موجود - موفق شد با تعليمات و راهنماييهاي لازم، پيروان خود را از فرو افتادن در دام جريانات فكري حفظ كند. آن حضرت در گير و دار جدال فكري بين جبريها و قدريها با بيان جمله:

(لا جبر و لا تفويض ولكن امر بين امرين) [3] نه جبر درست است و نه تفويض، بلكه امري است ميان آن دو.

هر دو تفكر انحرافي (اشاعره) و (معتزله) را كه يكي قائل به جبر و ديگري قائل به تفويض بود، نفي كرد و با اين رهنمود، پيروان خود را از آشفتگي و حيرت و فرو افتادن در دام هر يك رهايي بخشيد.


پاورقي

[1] الملل و النحل، شهرستاني، ج 1، ص 35 و 49، رضي (قم).

[2] الفرق بين الفرق، بغدادي، ص 19 - 20، بيروت.

[3] كافي، ج 1، ص 160. امام صادق (ع) در توضيح امر بين امرين مي فرمايد: مثال آن چنين است كه مردي را در حال انجام معصيت مي بيني و او را نهي مي كني ولي او معصيت را انجام مي دهد. در اين صورت او كه مرتكب معصيت شده و به نهي شما ترتيب اثر نداده انجام دهنده عمل است، نه شما كه امر به ترك معصيت كرده اي.