بازگشت

دوران امامت


موسي بن جعفر (ع) به سال 148 هجري عهده دار مقام امامت و رهبري جامعه اسلامي شد. امام (ع) در مجموع دوران 35 ساله امامت خود با چهار نفر از خلفاي عباسي به نامهاي: منصور دوانيقي، مهدي، هادي و هارون الرشيد معاصر بود. خط مشي عملي و مبارزاتي امام (ع) براساس سنجش اوضاع و شرايط حاكم بر جامعه اسلامي آن روز استوار بود و از آنجا كه شرايط، همان شرايط دوران آخر زندگي امام صادق (ع) بود شكل مبارزه امام هفتم (ع) نيز ادامه همان راه و روشي بود كه پدر بزرگوارش در روياروي با اوضاع سياسي و جبهه گيري مخالفان اتخاذ كرده بود. داستان ذيل، ترسيم كننده گوشه اي از شرايط سياسي آغاز دوران موسي بن جعفر (ع) است:

(پس از رحلت امام صادق (ع) (عبدالله) فرزند بزرگ وي پس از اسماعيل - ادعاي امامت كرد و عده اي به دور او جمع شدند. من به همراه جمعي از مسلمانان نزد (عبدالله) - رفتيم و سؤالاتي مطرح كرديم. او جوابهاي بي اساسي به پرسشهاي ما داد. سپس به حضور (موسي بن جعفر (ع) رسيدم و عرض

كردم: بعد از پدرتان امام ما چه كسي است؟ فرمود: اگر خدا بخواهد راهنمايي ات مي كند. عرض كردم:

برادرت (عبدالله) گمان مي كند بعد از پدرت او امام است. فرمود: او مي خواهد (مردم گمراه شوند و) خدا عبادت نشود.) هشام چند سؤال ديگر مطرح كرد اما نتوانست از زبان امام (ع) درباره امامتش اقرار بگيرد. سرانجام پرسيدم: آيا شما خود، امام داريد؟ فرمود: نه.

هشام مي گويد:

(من از اين پاسخ امام (ع) آنچه مي بايست بفهمم فهميدم و خوشحال شدم و سخت تحت تأثير عظمت و شخصيت آن بزرگوار قرار گرفتم. عرض كردم: اجازه مي فرماييد سؤال ديگري بكنم؟ فرمود: بپرس ولي (اخبار ما را) منتشر نكن چون در اين صورت با خطر روبرو خواهيم شد. سپس در پاسخ سؤال ديگري اضافه فرمود: به هر يك از شيعيان كه مورد اطمينان هستند مي تواني جريان (امامت) را بگويي به شرطي كه از آنان تعهد بگيري اين امر را شايع نكنند.) [1] اين داستان نشان دهنده اين مطلب است كه امام كاظم (ع) در چه شرايط خفقان آوري به سر مي برد.

رفتار محتاطانه امام (ع) بدين جهت بود كه منصور، جاسوساني در مدينه گمارده بود تا پيشواي مورد اتفاق شيعيان را شناسايي كنند و گردنش را بزنند. [2] .


پاورقي

[1] اختيار معرفة الرجال، معروف به رجال كشي، جزء 4، ص 282 - 284، حديث 502، شرح حال هشام بن سالم.

[2] همان، ص 282. (كان له بالمدينة جواسيس، ينظرون علي من اتفق شيعة جعفر (ع) فيضربون عنقه).