بازگشت

زهد و بي علاقگي نسبت به دنيا


حقيقت زهد يعني: اعراض و روي گرداندن از دنيا با تمام وجود و دل نبستن به آن و مظاهر و مناصبش؛ آن گونه كه - به تعبير بعضي از روايات [1] - قرآن بيان كرده است:

(لكيلا تأسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتيكم) [2] براي آنچه از دست داده ايد تأسف نخوريد و بدانچه به شما داده است (دلبسته و) شادمان نباشيد.

امام صادق (ع) بالاترين و عميقترين شناخت را از ماهيت دنيا و آخرت و نعمتها و لذتهاي مادي و معنوي دنيوي و اخروي داشت؛ در نتيجه از بالاترين و والاترين مرتبه زهد برخوردار بود.

براي شناخت مقام زهد پيشواي ششم علاوه بر اين اصل، دو راه ديگر نيز وجود دارد:

نخست سيره عملي آن حضرت و ديگري سخنان ارزشمندي كه در اين ارتباط بيان داشته است. زيرا به اعتقاد ما سخنان آن بزرگواران در موضوعي بيانگر چگونگي رفتار و جهتگيري عملي آنان در آن موضوع است؛ همچنانكه عمل آنان تفسير عيني سخنان ايشان است.

در سيره امام صادق (ع) آمده است كه آن حضرت در زير لباسهايش پيراهني زبر وخشن مي پوشيد و روي آن جبه اي پشمين و بر روي آن پيراهني زبر برتن مي كرد. وقتي علت اين كار را ازاو پرسيدند، حضرتش تأسي به سيره نياكان خود را مطرح كرد و فرمود:

پدرم محمد بن علي و جدم علي بن حسين عليهماالسلام لباس پشمين مي پوشيدند. آنان به هنگام ايستادن براي نماز، خشن ترين و زبرترين لباسهايشان را بر تن مي كردند؛ ما نيز چنين مي كنيم. [3] از پاره اي روايات تاريخي [4] استفاده مي شود كه آن حضرت به آراستگي لباس و جلوه بيروني خود تقيد داشته و بدين جهت مورد اعتراض برخي از سران صوفيه قرار گرفته است. [5] اين روش امام نه تنها هيچ گونه تنافيي با زهد آن حضرت نداشت، بلكه در مقابل روش گروهي از مسلمانان به نام (صوفيه) كه به طور مطلق و در هر شرايطي بهره مندي مسلمانان از لذائذ و نعمتهاي دنيوي را ممنوع و آن را مخالف با روش مسلماني مي دانستند، خود روش و سيره اي بود از جانب آن گرامي به منظور تخطئه تفكر صوفيگري و ارائه اين خط مشي كه روش زاهدانه رسول خدا (ص) واميرمؤمنان (ع) - برخلاف پندار سفيان ثوري - وظيفه و تكليف ثابتي براي مسلمانان تا روز قيامت نيست و شرايط فرق مي كند. رسول خدا (ص) در محيطي زندگي مي كرد كه مسلمانان دچار تنگدستي و فقر بودند، بگونه اي كه وسائل و لوازم اوليه زندگي را نداشتند.

همدردي و مواسات با چنين مردمي اقتضا مي كرد كه رسول خدا (ص) و امير مؤ منان (ع) نيز كه زعيم و پيشواي مردم بودند بر خود سخت بگيرند و از بسياري از حلالها چشم بپوشند. بنابر اين سختگيري پيامبر (ص) و حضرت علي (ع) بر خود از آن جهت نبود كه توسعه در زندگي در اصل ناپسند و غير مشروع است، بلكه معلول اين جهت بود كه يادآور شديم. در صورت تغيير شرايط زندگي و برخورداري عموم مردم از امكانات اوليه زندگي، نه تنها دليلي براي سختگيري در زندگي وجود ندارد، بلكه به تعبير امام صادق (ع) در پاسخ سفيان ثوري، در اين شرايط، سزاوارترين مردم براي استفاده از موهبتهاي الهي، مسلمانان و صالحانند نه ديگران و چنين روشي هيچ گونه تضادي با زهد ندارد.

امام و سخنان آن حضرت؛ سخنان امام (ع) در ارتباط با زهد فراوان است كه براي نمونه به يك مورد اشاره مي كنيم:

(من زهد في الدنيا اثبت الله الحكمة في قلبه و انطق بها لسانه و بصره عيوب الدنيا؛ داءها و دواءها و اخرجه من الدنيا سالماً الي دار السلام) [6] هر كس در دنيا زهد ورزد، خداوند حكمت را در دل او جايگزين و زبانش را بدان گويا مي كند و او را نسبت به عيبهاي دنيا؛ دردها و درمانهايش بينا مي سازد و سالم به سوي (دارالسلام) خارج مي كند.


پاورقي

[1] ر. ك: بحارالانوار، ج 67، ص 320 و ج 75، ص 70 و 193.

[2] حديد (57) ، آيه 23.

[3] كافي، ج 6، ص 450.

[4] براي آگاهي از اين روايات به اعيان الشيعه، ج 1، ص 660 (بيروت) رجوع كنيد.

[5] براي آگاهي از تفصيل ماجرا به بحارالانوار، ج 47، ص 221 و كافي، ج 5، ص 65 رجوع كنيد.

[6] كافي، ج 2، ص 128.