بازگشت

تجلي آرمان حكومت اسلامي در مناظره با هارون


امام موسي ابن جعفر(ع) مناظرات گوناگوني با هارون الرشيد خليفه ي عباسي داشته اند كه در قسمتي از آن طرد حكومت هاروني و آرمان تشكيل حكومت الهي به رهبري امامان معصوم به صراحت بيان شده است. در تاريخ مي خوانيم: روزي هارون به امام كاظم مي گويد كه مرزهاي فدك را معلوم كن تا آن را به تو برگردانم. امام(عليه السلام) از جواب امتناع مي كند. هارون پيوسته اصرار مي ورزد. امام(عليه السلام) مي فرمايد: من آن را جز با حدود واقعي اش نخواهم گرفت. هارون كه به اصرار خواستار تعيين حدود مي شود. امام مي فرمايد: اگر من حدود آن را باز گويم مسلماً موافقت نخواهي كرد. هارون سوگند ياد مي كند كه در صورت تعيين حدود آن را برمي گردانم.

امام(عليه السلام) فرمود: اما حد اول آن سرزمين عدن است. در اين هنگام هارون چهره اش دگرگون گشت و با شگفتي گفت: ادامه بده. امام(عليه السلام) فرمود: و حد دوم آن سمرقند است. براي بار دوم ناراحتي هارون بيشتر گشت. امام فرمود و حد سوم آن آفريقا.

در حالي كه صورت هارون از شدت ناراحتي سياه شده بود، حضرت فرمود: و حد چهارم آن سواحل درياي خزر و ارمنستان. حضرت حدود كشور اسلامي كه آن روز، هارون بر آن حكومت داشت بيان كرد.

هارون گفت: فلم يبق لنا شي ء فتحول الي مجلسي: پس چيزي براي ما باقي نماند برخيز جاي من بنشين. امام فرمود: من به تو گفتم، اگر حدود آن را تعيين كنم، هرگز آن را نخواهي داد.

سالي در سفر مكه هنگامي كه هارون امام را در كنار كعبه مي بيند به حضرت مي گويد:

تو هستي كه مردم پنهاني با تو بيعت كرده تو را به پيشوايي بر مي گزينند؟ امام فرمود: «انا امام القلوب و انت امام الجسوم »؛ من بر دل ها و قلب هاي مردم حكومت مي كنم و تو بر تن ها و بدن ها.

و بر همين مطلب تاكيد دارد آنچه را كه مرحوم مجلسي نقل مي كند روزي امام در كاخ هارون با او روبرو شد.

هارون از حضرت مي پرسد اين خانه چگونه است. حضرت در پاسخ مي فرمايد: «هذا دار الفاسقين »: اين خانه ي فاسقان است و سپس اين آيه ي شريفه را تلاوت مي كند: به زودي دور خواهم نمود از آيات خود آنها را كه به ناحق در زمين دعوي بزرگي كنند كه هر نشانه از نشانه هاي الهي را ببينند بدان ايمان نياورند و اگر راه هدايت را بينند آن را نمي پيمايند برعكس اگر گمراهي را مشاهده كنند آن را پيش گيرند و اين بدان جهت است كه آيات الهي را دروغ مي پندارند و از آن غفلت مي ورزند.

هارون مي گويد: پس اين خانه از كيست؟

امام پاسخ مي دهد: براي شيعيان ما سبب آرامش و براي دشمنان ما آزمايش است. سپس هارون مي گويد: فما بال صاحب الدار لا يأخذها، قال: اخذت منه عامره و لا ياخذها الا معموره: پس چرا صاحب خانه آن را پس نمي گيرد.

حضرت فرمود: موقعي اين خانه از او گرفته شده است كه آباد بوده است و زماني آن را پس خواهد گرفت كه آباد شده باشد. بدين معنا كه آن را زماني تحويل خواهيم گرفت كه آباداني آن ممكن باشد و هنوز زمان آن فرا نرسيده است و همين عامل اصلي نگراني هارون از آن حضرت بود كه در جلسات خصوصي از آن پرده برمي داشت.

چنانكه در پاسخ فرزندش مامون كه مي پرسد چرا از كمك مالي كه براي امام متعهد شده بود دريغ مي ورزد. مي گويد به خاطر اينكه از موسي ابن جعفر بر حكومت خويش بيم دارم.