بازگشت

فارس بن حاتم بن ماهويه قزويني


وي از جمله وكلاي مبرّز و شناخته شده امام هادي(عليه السلام) در سامرا و واسطه بين آن جناب و شيعيان مناطق جبال ـ از جمله قزوين ـ بود. يكي از دلايل وكالت وي، آن است كه شيخ طوسي نامش را در رديف وكلاي مذموم ائمّه(عليهم السلام) ذكر كرده و در ادامه، توقيع امام هادي(عليه السلام) را نيز كه مشتمل بر ذمّ و لعن فارس است، نقل نموده است. او به همراه علي بن جعفر هماني (ديگر وكيل مبرّز امام هادي(عليه السلام)) و با نظارت عثمان بن سعيد عمري وكيل ارشد و باب امام هادي(عليه السلام) در سامرا، به فعاليت مشغول بود و شيعيان مناطق جبال ايران، اموال و وجوه شرعي و نامه هاي خود را از طريق او به محضر امام هادي (عليه السلام) مي رساندند. ولي فارس به تدريج رو به انحراف نهاد و انحراف خود را با اختلاس و سرقت اموال ياد شده و درگيري با وكيل درست كردار امام هادي(عليه السلام)، علي بن جعفر هماني، آشكار نمود.

نصوص مربوط به فارس، گوياي آن است كه وي علاوه بر فساد مالي، گرفتار فساد اعتقادي نيز شده بود؛ ولي توضيح زيادي در اين زمينه، در نصوص مربوط ديده نمي شود؛ تنها در يك روايت، امام هادي(عليه السلام) به يكي از پيروان خود فرمودند: «فارس سخني پليد گفته بود.»

چنانكه گفته شد، فارس پس از انحراف، به درگيري با وكيل ديگر امام هادي(عليه السلام)، علي بن جعفر هماني پرداخت. كار اين درگيري بين دو وكيل اصلي امام (عليه السلام) آنچنان بالا گرفت كه به دشنام گويي و دشمني سخت انجاميد؛ و به نوبه خود، موجب ايجاد تنش ها و دل سردي و ناراحتي در جامعه شيعه شد كه چرا دو تن از دستياران نزديك امام، خود را چنين در تخاصم و عداوت با يكديگر انداخته اند! برخي از شيعيان به اين دليل، از پرداخت وجوه شرعي مقرّر به پيشگاه امامت، موقتاً خودداري كردند. علاوه بر اين، وكلاي مناطق گوناگون كه تا آن زمان مبالغ جمع شده را از راه يكي از آن دو تن، به محضر امام ارسال مي داشتند، ديگر نمي دانستند چه كنند. از اين رو، برخي از آنان طي نامه هايي، از امام هادي (عليه السلام) درباره اين مشكل چاره جويي نمودند. يكي از اين وكلا ابراهيم بن محمد همداني، وكيل برجسته امام هادي(عليه السلام) در منطقه همدان بود.

بنابر نقل كشّي، وي طي نامه اي كه در سال 248 هـ. توسط پسرش، جعفر، به حضرت هادي(عليه السلام) ارسال نمود، درباره اختلاف بين عليل (لقب علي بن جعفر هماني) و قزويني (فارس بن حاتم) و اين كه اختلاف آنان موجب اضطراب مردم و تبرّي برخي از آنان از برخي ديگر شده و نهايتاً اين كه شيعيان مي بايست به كدام يك از آن دو تن اعتماد كرده، اموال و وجوه شرعي و نامه هايشان را بدو بسپارند، سؤال كردند. امام هادي(عليه السلام) نيز در پاسخ، چنين نگاشتند: «اين مسأله اي نيست كه جاي سؤال و ترديد داشته باشد؛ و خداوند جايگاه و حرمت عليل (علي بن جعفر) را برتر از آن قرار داده كه با مثل قزويني (فارس بن حاتم) قابل مقايسه باشد. در حوايجت به نزد عليل مراجعه كن و پيروانت از اهالي ناحيه ات نيز مي بايست به او مراجعه داشته باشند. و از قزويني اجتناب و دوري كنيد و او را در امورتان داخل مكنيد؛ چرا كه فريب كاري وي براي من محرز شده و توجهي بدو نداشته باشيد.» اين نامه در سال 248 هـ. نگاشته شده؛ و از اين رو، مي توان حدس زد كه تاريخ انحراف فارس بن حاتم و درگيري وي با علي بن جعفر اندكي پيش از اين تاريخ بوده است.

اين پاسخ حاكي از آن است كه امام (عليه السلام) در ابتداي امر، در مواجهه با انحراف و افساد فارس بن حاتم، محتاطانه گام برمي داشتند و از اينكه برخورد با وي موجب پيدايش يك فتنه عمومي در جامعه شيعه شود ابا داشتند. مهم ترين دليل اين امر مي توانست اين باشد كه هر برخورد حساب نشده اي با شخص منحرف و فاسدي همچون فارس، كه تا اين زمان در نقش وكيل ارشد امام هادي (عليه السلام) داراي جايگاه ممتازي در جامعه شيعه بود، پيش از آنكه چهره حقيقي اش براي شيعيان روشن شود، موجب بروز تنش هاي بيش تر مي شد. علاوه بر آنكه، نمي بايست خطر بني عباس و تحريك آنان عليه امام (عليه السلام) و شيعيان توسط فارس بن حاتم يا در اثر برخورد امام و شيعيان با فارس بن حاتم را از نظر دور داشت.

طي برخي اقدامات پنهاني و محتاطانه امام (عليه السلام) و كارگزاران سازمان وكالت عليه فارس بن حاتم، شيعياني كه نادانسته، همچنان اموال و وجوه شرعي را در سامرا به فارس تحويل مي دادند، شناسايي و با ايجاد ارتباط مخفي توسط وكلاي امام (عليه السلام) با آنان، حقيقت ماجراي فارس براي ايشان تبيين مي شد. يكي از اين شيعيان علي بن عمرو عطّار بود كه احتمالاً از وكلاي امام (عليه السلام) در ناحيه قزوين بوده است. او معمولاً اموال و وجوه شرعي را از طريق فارس به امام هادي (عليه السلام) مي رساند. وي در سفري كه بدين منظور، پس از انحراف فارس، به سامرا انجام داد، به نزد فارس رفت و تصميم به تحويل اموال به او داشت كه با روشنگري وكلاي مبرّز امام (عليه السلام)، از اين كار منصرف شد.

با استمرار انحراف و فساد فارس بن حاتم، امام هادي (عليه السلام) طي دو مكتوب، كه يكي از آن دو، تاريخ شب سه شنبه 9 ربيع الاول سال 250 هـ. دارد، فارس را لعن و طرد نمودند. اين مكتوب خطاب به علي بن عمرو قزويني (سابق الذكر) است و به دست خط مبارك خود امام (عليه السلام) نگاشته شد و متن آن بنا به نقل شيخ طوسي چنين است: «بدان، حقيقت امر در مورد فارس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ نزد من همان است كه براي تو آشكار كردم و آنچه بر تو لازم است جز سعي بر لعن وي و نهايت دشمني و بي زاري از او نيست. من كسي نيستم كه در مورد تديّن به دين الهي، فرمان به امري غيرصحيح بدهم. پس با جديّت و شدّت در لعن و هتك و قطع اسباب وي و ابطال امرش بكوش و ياران ما را نيز از او بدور دار؛ و پيام من در مورد فارس را بدانان برسان كه من در پيشگاه خدا درباره اين امر مؤكّد از شما بازخواست خواهم نمود. پس واي بر عصيانگر و منكر. و به خط خويش نگاشتم در تاريخ شب سه شنبه نهم ربيع الاول سال 250 هـ. و توكّل بر خدا نموده، او را حمد بسيار مي نمايم.» البته، دستور عمل هايي به همين مضمون خطاب به ايّوب بن نوح، وكيل امام هادي (عليه السلام) در كوفه و نواحي اطراف آن، و همين طور، خطاب به فردي به نام سهيل بن محمد در دست است.

پس از صدور توقيعات و دستور عمل هاي رسمي امام هادي (عليه السلام) درباره لعن و طرد فارس بن حاتم، وي به طور علني، شروع به مبارزه عليه امام (عليه السلام) كرد. منابع موجود چيزي از جزئيات عمليات و اقدامات او به دست نمي دهند، جز آنكه او به فساد انگيزي مي پرداخته و شيعيان را به بدعت فرا مي خوانده و مي كوشيده است كه آنان را به گرد خود جمع كند. در پيامي كه امام (عليه السلام) به يكي از شيعيانشان فرستاده اند، آمده است: «اما القزويني، فارس، فإنّه فاسق منحرف و تكلّم بكلام خبيث ـ لعنه الله»

شدت حساسيت و اهميت مسأله ي فارس بن حاتم از تصميم بعدي امام هادي (عليه السلام) دانسته مي شود كه خونش را هدر اعلام كرده، قتلش را موجب رضايت خود دانسته، دستور دادند كه وي به قتل رسانده شود و براي قاتل وي نيز بهشت را تضمين نمودند. چنين دستوري از ناحيه ي ائمّه طاهرين (عليهم السلام) در موارد استثنايي مسبوق به سابقه بوده است.

اين دستور آن حضرت، به وسيله ي يكي از شيعيان مخلص و فداكار، به نام جنيد انجام پذيرفت و فارس به دست وي به هلاكت رسيد و راهي دركات جحيم شد.

از بررسي منابع رجالي، چنين به دست مي آيد كه فارس بن حاتم داراي دو برادر به نام هاي علي و طاهر بوده است. ابوالحسن علي بن حاتم قزويني فردي ثقه و داراي كتب بسيار و مورد اعتماد بوده و شيخ طوسي تعداد كتب او را قريب سي كتاب عنوان كرده است. ولي طاهر بن حاتم قزويني، ابتدا مستقيم العقيده بود، ولي بعدها سخنان و عقايد منحرفانه و غلوّآميزي بر زبان راند.