بازگشت

شفيع خادم


با توجه به روايتي كه كليني نقل كرده، چنين به دست مي آيد كه وي از جمله وكلاي امام عسكري(عليه السلام) در مصر بوده است. حاصل اين روايت آن است كه فردي از اهل مصر به نام سيف بن ليث، از مصر به سامرا آمد و قصد داشت تا نزد مهتدي خليفه عباسي رفته، به دليل غصب زمينش توسط شفيع خادم و اخراج وي از آن زمين، اظهار تظلم نمايد ولي، پيش از انجام اين منظور، برخي از اصحاب امام عسكري(عليه السلام)، از جمله عمر بن ابي مسلم (راوي اين روايت)، وي را از اين كار بازداشته، توصيه كردند كه به امام (عليه السلام) مكتوبي ارسال كند و ماجرا را بازگويد و او نيز پذيرفت. امام (عليه السلام) نيز در پاسخ نوشتند: «زمينت به تو مسترد خواهد شد؛ به نزد سلطان برو و با وكيلي كه زمين را در دست دارد ملاقات كن و او را از سلطان اعظم ـ يعني اللّه رب العالمين ـ بترسان.» سيف بن ليث نيز به اين توصيه امام عسكري (عليه السلام) عمل نمود و نزد وكيل ياد شده رفت. پس از ملاقات، وكيل به وي گفت: امام (عليه السلام) هنگامي كه تو از مصر خارج شدي، طي مكتوبي از من خواستند كه تو را فرا خوانده، زمين را به تو بازگردانم. بنابراين، با حكم قاضي، ابن ابي الشوارب، و شهادت شهود، زمين مزبور به صاحبش مسترد گشت و نيازي به مراجعه آن فرد به نزد مهتدي حاصل نشد.

ظاهر اين روايت، دلالت بر مذموم بودن چهره ي شفيع خادم به عنوان وكيل امام عسكري (عليه السلام) در مصر دارد؛ زيرا تعبير «غصب ضيعة» در روايت، حكايت از امري غير مشروع دارد و صدور آن از سوي وكيل امام (عليه السلام) ناپسند است. ولي نكته جالب آن است كه امام عسكري (عليه السلام) با توجه به علم امامت، از سامرا ناظر به اعمال وكيل خود در نقطه دور دستي همچون مصر بودند.

از اين رو، پيش از آنكه سيف بن ليث به قصد تظلّم از مصر خارج شود و حضرت در جريان اين امر قرار گيرند، آن جناب نامه اي به وكيل مزبور نوشته، او را مكلف مي سازند كه زمين را به صاحبش بازگرداند. اين بهترين نوع نظارت يك رهبر بر سازمان تحت سرپرستي خود است. البته، پيرامون اصل وكالت شفيع خادم براي امام عسكري (عليه السلام) و يا نوع وكالت او (وكالت در امور مهمي همچون جمع وجوه شرعي و نامه ها، يا وكالت در امري جزيي مثل مسؤوليت يك زمين يا موقوفه) مي توان تشكيك نمود؛ روايت سابق الذكر و ديگر روايات نيز سخن روشني در اين باره ندارند. گرچه با توجه به نامه امام (عليه السلام) به او، و امتثال امر امام توسط وي و تعبير «وكيل» در روايت، حدس قوي زده شده كه وي وكيل امام (عليه السلام) در مصر بوده است.