بازگشت

احمد بن هلال كرخي عبرتائي


شيخ طوسي در رجالش، در معرفي اصحاب امام هادي (عليه السلام) نام احمد بن هلال عبرتائي، و در مقام معرفي اصحاب امام عسكري (عليه السلام)، نام احمد بن هلال را ذكر كرده است. همچنين در فهرست خود، پس از ذكر عنوان احمد بن هلال عبرتائي چنين آورده است: «عبرتا قرية بناحية اسكاف؛ و هو من بني جنيد ولد سنة ثمانين و مأة، و مات سنة سبع و ستّين و مأتين؛ كان غالياً متهماً، و قد روي اكثر اصول اصحابنا.» و در كتاب غيبت خود، نام احمد بن هلال عبرتائي را در رديف وكلاي مذموم ائمّه اطهار(عليهم السلام) ذكر كرده و در ادامه، به توقيع صادر شده از ناحيه مقدسه به دست عمري اشاره نموده كه متضمّن تبري از ابن هلال و بيان حقيقت حال اوست. در همين كتاب، نام احمد بن هلال در رديف اسامي چهل تن از سران شيعه آمده است كه در مجلس معرفي امام عصر(عليه السلام) توسط پدر گرامي شان حضور داشتند. بدين سان مشخص مي شود كه احمد بن هلال عبرتائي، كه متولد سال 180 هـ. و از راويان و اصحاب امام هادي (عليه السلام) و امام عسكري (عليه السلام) بوده، در عصر پيش از غيبت صغري مقام وكالت را نيز برعهده داشته است؛ زيرا شيخ طوسي نام وي را در بخشي از كتاب غيبت خود عنوان كرده كه اختصاص به ذكر وكلاي مذموم عصر حضور ائمّه (عليهم السلام) دارد؛ ولي در اين قسمت، شيخ طوسي اشاره اي به علت مذموم بودن وي و علت صدور توقيع از ناحيه مقدّسه در تبرّي وي ننموده است، همان گونه كه مشخص نكرده وي مقام وكالت را از سوي امامَيْن عسكريَيْن (عليهم السلام) دارا بوده يا يكي از آنان. شيخ طوسي در بخش ديگري از كتاب غيبت خود، كه اختصاص به معرفي مدّعيان دروغين بابيت دارد، اشاره به نام احمد بن هلال كرخي نموده و در ادامه، به نقل از ابوعلي بن همام ماجراي انكار نيابت دومين سفير ـ يعني محمد بن عثمان عمري ـ از سوي احمد بن هلال را آورده است.

اگر ما معتقد باشيم كه احمد بن هلال كرخي كه در اين قسمت ذكر شده، همان احمد بن هلال عبرتائي ذكر شده در قسمت پيشين است، مي توان علت مذموم بودن وي را، كه همان دعوي دروغين نيابت و بابيت و انكار نيابت و بابيت دومين سفير است، استنباط نمود. گرچه برخي از محققان سعي بر آن داشته اند كه تعدّد اين دو شخصيت را اثبات كنند و دليلشان نيز تعدّد ذكر نام اين دو شخصيت از سوي شيخ طوسي و در دو قسمت متفاوت از كتاب غيبت است. ولي در مقابل، مي توان معتقد شد كه احمد بن هلال كرخي، كه بنا به نقل شيخ طوسي، از مدّعيان دروغين بابيت در عصر غيبت صغري بوده، همان احمد بن هلال عبرتائي است كه از وكلاي عصر پيش از غيبت صغري بوده و در 180 هـ. متولد و در 267 هـ. درگذشته است؛ و بُعدي ندارد كه وي با سابقه وكالت، در سرانجام كار خويش با انكار نيابت سفير دوم و دعوي نيابت براي خود، خود را مشمول لعن و غضب ناحيه مقدسه نموده باشد. به خصوص كه طبق آنچه گذشت، احمد بن هلال عبرتائي هفت سال از دوران غيبت صغري را درك كرده و در اين دوره، رو به انحراف نهاده است. علاوه بر اين، بسيار بعيد است كه دو شخصيت متمايز از هم، كه هر دو در نام (احمد) و در نام پدر (هلال) و در دوره حيات، مشترك بوده اند، هر دو نيز به معارضه با امام معصوم (عليه السلام) يا نايب وي برخاسته باشند! نكته ديگر آنكه لقب «كرخي» و «عبرتائي» بُعد زيادي با يكديگر ندارند؛ زيرا «كرخ» ناحيه اي از بغداد و «عبرتا» نيز ناحيه اي در نزديكي بغداد است. و بعيد نيست احمد بن هلال مدتي در كرخ و مدتي نيز در عبرتا زيسته باشد؛ از اين رو، منسوب به هر دو موضع شده است. گذشته از اين موارد، معمول رجاليان و برخي محققان نيز وحدت اين دو شخصيت را استنباط كرده اند و معمولاً حتي متعرّض احتمال تعدّد آن دو نيز نشده اند. بدين سان، نتيجه آن مي شود كه احمد بن هلال كرخي عبرتائي، كه در فاصله زماني 180 هـ. تا 267 هـ. مي زيسته و سابقه وكالت در عصر پيش از غيبت صغرا داشته، در اوايل عصر غيبت صغرا با انكار نيابت سفير دوم و انحراف از مسير صحيح و دعوي دروغين بابيت، خود را مشمول لعن و تبرّي امام معصوم(عليه السلام) ساخت و شيعيان نيز او را لعن كرده، از وي دوري جستند.

ولي قرائني در دست است كه نشانگر جايگاه مقبول وي نزد راويان شيعي است؛ چرا كه نام او در سند بسياري از روايات آمده و حتي برخي از بزرگان محدّثان قم همچون سعد بن عبدالله اشعري و يا محمد بن احمد بن يحيي العطّار، كه به اجتناب از اخبار ضعيف شهره هستند، اخبار خود را از طريق احمد بن هلال نقل كرده اند. علاوه بر اين، بنا به نقل كشي، احمد بن هلال فردي عابد بود و تعداد 54 حج، كه بيست سفر آن با پاي پياده بوده، در شرح حالش گزارش شده است! اين امر مي تواند منشأ پيدايش ديد مثبت شيعيان درباره ي وي بوده باشد. چنانكه گذشت، پس از شروع عصر غيبت صغرا، احمد بن هلال در مقابل سفير اول واكنشي نشان نداد ولي پس از انتقال سفارت به سفير دوم، به مخالفت با وي برخاست و هنگامي كه به وي گفتند: چرا در حالي كه امام مفترض الطاعة تنصيص بر وكالت أبي جعفر محمد بن عثمان نموده، وكالت وي را نمي پذيري و به او رجوع نمي كني؟ پاسخ داد: من نشنيده ام كه امام (عليه السلام) تنصيص بر وكالت او نموده باشد؛ ولي پدرش عثمان بن سعيد را منكر نيستم. اما اينكه با قاطعيت بگويم: ابا جعفر محمد بن عثمان وكيل صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه ـ است چنين جسارتي بر آن حضرت نمي كنم! به او گفتند: غير تو، اين تنصيص را شنيده اند؛ پاسخ داد: شما مي دانيد و آنچه شنيده ايد! و بدين صورت، متوقف در وكالت ابي جعفر محمد بن عثمان شد. از اين رو، شيعيان از او تبرّي جسته، او را لعن كردند. در پي اين امر، توقيعي از ناحيه مقدسه بدين مضمون براي وكلاي عراق صادر شد: «از صوفي رياكار بپرهيزيد.» و در پي اين توقيع نيز، بنا به درخواست جمعي از شيعيان، و حتي برخي از وكلاي ناحيه مقدسه، توقيع مفصلي درباره او صادر شد. ولي با وجود خروج توقيعي به اين تفصيل، گروهي منكر صحّت اين توقيعات بودند و نسبت به ابن هلال همان ديد پيش از انحراف را داشتند! بدين روي، مجدّداً نزد قاسم بن علاء رفتند و خواستار توضيح در اين باره شدند. بر اين اساس، توقيع سوم به اين مضمون صادر شد: «خداوند جزاي خير به وي (ابن هلال) ندهد! اين مرد از خدا نخواست كه قلبش را پس از هدايت دچار زيغ و انحراف نسازد و آنچه را خداي بدان سبب، بر او منّت نهاده (يعني نعمت ايمان) آن را پاي برجا و ثابت و مستقر سازد و آن را مستودع و زوال پذير نسازد. و همانا نسبت به امر دهقان ـ كه نعمت خداي بر او باد ـ و خدمات وي و طول مصاحبتش با امامين عسكريين (عليهم السلام) آگاهيد؛ ولي خداوند پس از انجام آنچه كرد، ايمان او را تبديل به كفر ساخت. و او را با شتاب به سمت عذاب و نقمت برد و به وي مهلت نداد و حمد از آن خدايي است كه او را شريكي نيست. و درود و سلام خداوند بر محمّد و آل او.» البته همان گونه كه اشاره شد، علت تشكيك برخي شيعيان در توقيعات مربوط به احمد بن هلال، سابقه نيك و روش زاهدانه و عابدانه او بود؛ و همين امر موجب آن شد كه توقيعات متعددي براي تبيين انحراف وي صادر شود و جريان صدور اين گونه توقيعات تا عصر سومين سفير نيز ادامه داشت.