بازگشت

اين جوان كيست؟


آن روز يكي از شلوغ ترين ايام حج بود. امام صادق (ع) با گروهي از يارانش گفتگو مي كرد. در اين هنگام، هشام بن حكم كه تازه به جواني گام نهاده بود، خدمت امام رسيد. پيشواي شيعيان از ديدن جوان شادمان شد، او را در صدر مجلس و كنار خويش نشاند و گرامي داشت. اين رفتار امام حاضران را، كه از شخصيتهاي علمي شمرده مي شدند، شگفت زده ساخت. وقتي امام (ع) آثار شگفتي را در چهره ي حاضران مشاهده كرد، فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده؛ اين جوان با دل و زبان و دستش ياور ماست.»

سپس براي اثبات مقام علمي هشام درباره ي نامهاي خداوند متعال و فروعات آنها از وي پرسيد و هشام همه را نيك پاسخ گفت. آنگاه حضرت فرمود: هشام، آيا چنان فهم داري كه با درك و تفكرت دشمنان ما را دفع كني؟ هشام گفت: آري.

امام فرمود: نفعك الله به و ثبتك؛ خداوند تو را در اين راه ثابت قدم دارد و از آن بهره مند سازد.

هشام مي گويد: بعد از اين دعا، هرگز در بحثهاي خداشناسي و توحيد شكست نخوردم. [1] .


پاورقي

[1] تفسير برهان، ج 1، ص 420.