بازگشت

رشيد به امام وعده ي كمك مالي كرد اما عمل نكرد


رشيد وعده داد: مال كفايت كننده اي در اختيار شما مي گذارم تا دختران و پسران را تزويج نمايي و مزرعه ها را تعمير كني. امام نيز او را دعا كرد و به اين كار ترغيب فرمود و اضافه كرد: اي امير! خداي عزوجل بر واليان عهد واجب كرده است كه فقيران امت را از خاك بردارند و ديون آنها را پرداخت كنند و عيالواران را دستگيري نمايند و برهنه ها را بپوشانند و با تنگدستان با محبت و نيكي رفتار كنند و تو اولي تر از آناني كه چنين رفتار كني. رشيد گفت: چنين مي كنم يا ابوالحسن!

بعد برخاست و پدرم نيز با او برخاست و دو چشمش و صورتش را بوسيد. به من و امين و مؤتمن گفت: همراه عموي سيد خود برويد و ركاب او را بگيريد و او را سوار كنيد و جامه هايش را مرتب كنيد و تا منزل او را برسانيد و ما نيز چنين كرديم. در راه كه او را مشايعت مي كرديم موسي بن جعفر پنهاني به من بشارت خلافت داد و گفت: در آن وقت با پسر من نيكي كن. [1] پس بازگشتيم. چون مجلس خلوت شد گفتم: يا اميرالمؤمنين! اين مرد كه بود كه او را تعظيم كردي و استقبال نمودي و ما را به احترام او واداشتي. پدرم گفت: اين حجت خداست بر مخلوق و خليفه ي اوست بر بندگان. گفتم: فعلاً همه ي اين مناصب در دست توست. گفت: رهبر مردم هستم در ظاهر، آن هم با قهر و غلبه، ولي موسي بن جعفر حجت حق است و به خدا سوگند او از من سزاوارتر است به مقام رسول الله. گفتم: چرا به او واگذار نمي كني؟ گفت: پسرم! اگر بدانم تو در ملك من نظر داري سرت را كه دو چشمت در آن است از بدن برمي دارم. ملك، عقيم است؛ يعني سلطنت



[ صفحه 257]



نسبت ندارد و بدون نسبت است و فرزند و پدر و مادر نمي فهمد. اين جمله حديث نيست و از خود هارون است يا مثل جاري است.

وقتي پدرم از مدينه بيرون مي آمد دويست دينار در كيسه ي سياهي گذاشت و به فضل گفت: آن را نزد موسي بن جعفر ببر. بگو اميرالمؤمنين اعتذار مي كند كه ما در اين سفر تنگدست بوديم. بعد از اين عطاي ما به تو مي رسيد. مأمون گويد: به پدرم گفتم: به مهاجر و انصار و ديگران و مجهول الهويه ها پنج هزار دينار دادي، اما به موسي بن جعفر با آن عظمت، دويست دينار مي دهيد؟ گفت: ساكت باش مادر مرده! اگر مال زيادي داشته باشد خاطر جمع نيستم كه فردا بر ضد من خروج نكند! آنها بايد در ضيق معاش باشند و اين براي من بهتر است. [2] .


پاورقي

[1] اما مأمون پس از رسيدن به خلافت، پسر او امام رضا (ع) را مسموم كرد.

[2] منتهي الآمال زندگاني موسي بن جعفر، نهمين مكارم و مناقب موسي بن جعفر.