بازگشت

برمكيان در حفظ وزارت به هر حيله اي دست مي زدند


ازاين دو نقل استفاده مي شود كه برمكيان براي باقي ماندن در پست وزارت به هر حيله اي دست مي زدند. گاهي مي خواستند موانع را از سر راه بردارند و گاهي مقتضيات جلب توجه خليفه را فراهم مي آوردند و با سعايت ها خوش رقصي مي كردند. اگر در جريان علي بن اسماعيل دقت كنيد، نتيجه مي گيريد كه علي بن اسماعيل در خانه ي خود در مدينه نشسته از همه چيز بي خبر است. چه كسي براي جلب او به بغداد پيش قدم شد و چه كسي به مدينه قاصد فرستاد؟ چه كسي دويست هزار درهم خرج راه او را داد؟ جز يحيي بن خالد كسي ديگر بود؟ همو بود كه بعد از حضور علي بن اسماعيل درس را به او ديكته كرد كه در به خشم آوردن هارون فعالانه تلاش مي كرد. آري خالد و پسرش يحيي كشتن موسي بن جعفر را براي جلب توجه هارون و باقي ماندن در پست وزارت وسيله قرار مي دادند و علي بن اسماعيل و امثال آنها نيز آلت دست بودند. بنابراين عامل اصلي در قتل موسي بن جعفر فقط برمكيان بودند.

از اين بود كه خداوند به دست همان هارون چنان آنها را كوبيد و ذليل كرد كه راضي شدند



[ صفحه 274]



گدايي كنند ولي در امان باشند و زندگي كنند. امام رضا در عرفات آنها را نفرين كرد. صدوق - عليه الرحمه - از محمد بن فضل نقل مي كند كه كسي كه به وسيله ي هارون، برمكيان را تار و مار كرد امام رضا (ع) بود كه در كوه عرفات ايستاده بود و دعا مي خواند. سپس سرش را فرود آورد. از حضرت پرسيدند: چه مي خواستي؟ فرمود: برمكيان را نفرين مي كردم بدان چه با پدرم كردند و خداوند دعاي مرا استجابت نمود.

محمد بن فضل گويد: وقتي امام از حج برگشت در فاصله ي كمي حمله ي هارون شروع شد. نخست جعفر بن يحيي را به قتل رسانيد. يحيي بن خالد را زنداني كرد و اوضاع آنها دگرگون شد. [1] مسافر گويد: در منا نزد امام رضا بودم. يحيي بن خالد گذشت، در حالي كه جمعي در اطرافش بودند. امام فرمود: اين قوم، بدبخت و مسكينند و نمي دانند كه امسال چه بلايي بر سرشان خواهد آمد. [2] .


پاورقي

[1] معجم الرجال، ج 20، ص 46 و عيون اخبار الرضا، جزء 2، باب 50، حديث 1.

[2] همان.