بازگشت

سرنگوني آل برمك


سرنگوني آل برمك از اينجا شروع شد كه هارون خواهر خود عباسه را به جعفر، پسر يحيي تزويج نمود اما به شرط آن كه با او نزديكي نكند و تنها در مجلس هارون حضور داشته باشند! مدتي گذشت. عباسه به عتابه مادر جعفر التماس كرد كه جعفر به او نزديك شود و اين امر عملي شد و طفلي به دنيا آمد. عباسه از ترس هارون آن را با دايه اش به مكه فرستاد. مدتي اين راز مخفي بود و روزي زبيده خاتون اين راز را علني كرد. هارون به مكه رفت. پس از تحقيق به اسرار پي برد و برگشت و بدون تأخير به غلام خود ياسر دستور داد جعفر را به قتل برساند و ياسر روز اول ماه صفر سال 187 سر جعفر را در 37 سالگي از تن جدا كرده نزد هارون برد و جعغر هفت سال وزير هارون و استاد و مربي مأمون بود. بعد از قتل جعفر نيز هارون دستور داد پدر جعفر، يحيي بن خالد را با برادرش محمد بن خالد و پسر ديگرش فضل بن يحيي زنداني كنند. مسرور خادم و هرثمة بن اعين را نيز با آنها زنداني كرد. در نقلي كه يحيي بن خالد در سال 190 در زندان رقه از دنيا رفت و در نقل ديگري هارون به سندي بن شاهك نوشت يحيي بن خالد و فضل بن يحيي و اولاد و برادران و همه ي اقربايشان را زنداني كند. يحيي بعد از چهار سال و فضل بعد از پنج سال در زندان سندي مردند. به گفته ي يعقوبي، يحيي از زندان نامه اي به هارون نوشت بلكه محبت او را جلب كند. هارون در جواب نوشت يحيي! مثل تو همان است كه قرآن گفته. خدا مثلي زده است: دهي كه امن و آرام بود و روزي آن از هر جايي فراوان مي رسيد اهل آن به نعمت هاي خدا كفر ورزيدند. خداوند به سزاي آنچه مي كردند جامه ي گرسنگي و ترس بر مردم آن پوشانيد. [1] .

يحيي چهار پسر داشت: فضل، جعفر، محمد و موسي كه همه ي اينها در زندان هارون از بين



[ صفحه 275]



رفتند و بقيه ي فرزندان، به نكبت هاي شومي گرفتار شدند.


پاورقي

[1] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 421.