بازگشت

سخن چيني درباره ي امام


پاره اي از فعاليت هاي امام (ع) به وسيله ي سخن چينان به هارون الرشيد مي رسيد و اين امر كينه و خشم او را بر مي انگيخت. يك بار به او خبر دادند كه از سراسر اطراف جهان اسلام، اموالي هنگفت به نزد امام موسي بن جعفر (ع) جمع آوري مي گردد و از شرق و غرب براي او حمل مي شود و او را چندين بيت المال است [1] .

هارون به دستگيري امام (ع) و زنداني كردن او (ع) فرمان داد. يحيي برمكي آگاه شد كه امام (ع) در پي كار خلافت براي خويشتن افتاده است و به پايگاه هاي خود در همه ي نقاط كشور اسلامي نامه مي نويسد و آنان را به خويش دعوت مي كند و از آنان مي خواهد كه بر ضد حكومت قيام كنند. يحيي به هارون خبر برد و او را عليه امام (ع) تحريك كرد. هارون، امام را به زندان در افكند و از شيعيانش جدا ساخت و امام (ع) روزگاري دراز (شايد شانزده سال) در زندان هارون گذراند تا در زندان به ديدار پروردگار خود نائل آمد.

امام (ع) رنج هاي بسيار تلخ و شكنجه هاي بسيار سخت تحمل فرمود. امام (ع) در زندان دلتنگ شده و از درازي روزگار زندان به ستوه آمده بود و به جهت بيمي كه از ارتباط او با شيعيان مي رفت، از زنداني به زنداني، زير نظر و محافظت پاسبانان وجاسوسان روزگار مي گذرانيد.



[ صفحه 218]



امام (ع) مدتي دراز در زندان هارون گذرانيد. زندان، سلامتي او را از ميان برد و كالبدش تحليل رفت. تا آن جا كه بدن شريفش را ضعف و لاغري فرا گرفت و هنگامي كه در پيشگاه پروردگار سجده مي كرد، مانند پيراهني بود كه بر زمين گسترانيده باشند. روزي در آن حال فرستاده ي خليفه منحرف بر او وارد شد و گفت خليفه از تو پوزش مي طلبد و به آزادي تو فرمان مي دهد.اما بايد به ديدار او روي و از او پوزش طلبي و اسباب خشنودي او را فراهم آوري. امام (ع) ابرو درهم كشيد و با كمال صراحت به او پاسخ منفي داد.

او تلخي جام ناگوار زندگاني را تحمل مي كرد، تنها براي اين كه هدف رهبري منحرف، محقق نگردد. [2] .

امام (ع) از زندان نامه اي به هارون فرستاد و در آن نامه نفرت و خشم خويش را بر او ابراز فرمود. اينك متن نامه:

«هرگز بر من روزي پر بلا نمي گذرد، كه بر تو روزي شاد سپري مي گردد. ما همه در روزي كه پايان ندارد نابود مي گرديم و آنجاست كه مردم فاسد زيان خواهند ديد» [3] .

امام (ع) در زندان، عذاب هاي گوناگون و شكنجه هاي فراوان تحمل كرد. دست و پاي مباركش را به زنجير مي بستند و فشار بسيار و آزارهاي كشنده بر او روا مي داشتند و زان پس كه همه ي رنج ها و دردهاي جانفرسا را بر او وارد كردند، زهري كشنده به او خوراندند كه پس روزش بسر آمد و به سوي پروردگار خود شتافت. وفات آن شهيد سعيد (ع) به سال 173 هجري، پنج روز به ماه رجب مانده اتفاق افتاد [4] .


پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا.

[2] فصول مهمة ص 252.

[3] بدايت و نهايت ج 10 ص 138 و تاريخ بغداد.

[4] ابن خلكان ج 2 ص 173 و تاريخ بغداد.