بازگشت

ماجراي شهادت امام كاظم


سرانجام هارون به تنگ آمد، او مي ديد روز به روز بر عظمت امام كاظم (ع) افزوده مي شود و شيعيان بسياري از او پيروي مي كنند و به امامت او اعتقاد دارند، احساس خطر كرد و تصميم گرفت تا آن حضرت را مسموم كند.

مقداري خرما طلبيد، چند عدد از آن را خورد، سپس يك كاسه طلبيد و بيست عدد خرما در آن نهاد، و سوزني با نخ آماده كرد و آن نخ را به زهر مي آلود و آن سوزن را با نخش داخل خرماها مي كرد، به اين ترتيب خرماها را زهرآلود نمود،



[ صفحه 102]



آن گاه آن كاسه را به خادم داد و گفت: اين خرما را نزد موسي بن جعفر (ع) ببر و بگو اميرمؤمنان (هارون) از اين خرما خورده و اين مقدار را براي شما فرستاده و شما را به حقش سوگند مي دهند كه همه ي اين خرماها را بخوريد، كه از دستچين خود من است و به هيچ كس از آن نداده ام و فقط آن را براي تو برگزيده ام».

خادم خرما را به زندان نزد امام كاظم (ع) آورد و پيام هارون را به آن حضرت ابلاغ كرد، و آن حضرت خلالي طلبيد، و از آن خرما مقداري خورد... [1] .

در عبارت ديگر مي خوانيم: سندي بن شاهك، مقداري خرماي زهرآلود در نزد آن حضرت گذاشت، و آن حضرت ده عدد از آن خرما را خورد.

سندي بن شاهك گفت: بيشتر بخوريد.

آن حضرت فرمود:

حسبك قد بلغت ما يحتاج اليه فيما امرت به.

:«همين مقدار كافي است، و با همين مقدار تو به آن چه مأمور بودي و مقصود تو بود نائل شدي».

امام كاظم (ع) پس از آن كه مسموم گرديد، سه روز بر اثر آن در بستر شهادت قرار گرفت و از دنيا رفت.

سندي بن شاهك (براي ظاهرسازي) چند نفر قاضي و افراد عادل نما را احضار كرد تا گواهي دهند كه موسي بن جعفر (ع) مسموم نشده است، و هيچ گونه بيماري و ناراحتي مزاجي ندارد.

امام كاظم (ع) متوجه آنها شد و فرمود: «گواهي دهيد كه من مدت سه روز است كه مسموم شده ام، ظاهرا سالم هستم ولي مسموم شده ام و به زودي بر اثر اين



[ صفحه 103]



مسموميت از دنيا مي روم، در آخر روز سوم از دنيا رفت. [2] .

روايت شده وقتي كه هنگام وفات آن حضرت رسيد، از سندي بن شاهك خواست دوستي كه آن حضرت در بغداد داشت و از اهل مدينه بود و خانه ي او نزد خانه عباس بن محمد بود را حاضر كند تا سرپرست غسل و كفن آن حضرت گردد.

سندي به شاهك مي گويد: عرض كردم به من اجازه بده تا اين كارها را خودم انجام دهم، به من اجازه نداد و گفت: «ما خانداني هستيم كه مهريه زنانمان، و خرج نخستين حج، و كفن مردگانمان از مال پاك خودمان مي باشد، و كفن من نزد خودم موجود است و مي خواهم سرپرست غسل و دفن و كفن فلان دوست من باشد.

پس همان شخص كه نام برده بود، حاضر شد و كارهاي پيش گفته را انجام داد. [3] .


پاورقي

[1] اقتباس از عيون اخبار الرضا ج 1 ص 100- بحار ج 48 ص 223.

[2] بحار ج 48 ص 247- عيون المعجزات ص 95- ترجمه ي ارشاد مفيد ج 2 ص 234.- نقل شده آن حضرت به امر هارون توسط سندي بن شاهك، در زندان معروف به خانه مسيب در پانزدهمين سال سلطنت هارون به شهادت رسيد (منتخب التواريخ ص 518).

[3] ترجمه ارشاد مفيد ج 2 ص 235 - 236.