مناجات امام كاظم
از روايات استفاده مي شود كه امام موسي بن جعفر (ع) را در زندان در ميان سياه چالهاي آن شكنجه مي دادند و غل و زنجير آهنين به پاي او بسته بودند.
آن بزرگوار در آغاز در زندان مي گفت: «خدايا ترا حمد و سپاس كه مرا در جاي خلوتي قرار دادي كه با فراغت بهتر مي توانم ترا عبادت كنم».
ولي در اواخر چنين مناجات مي كرد:
... يا مخلص الشجر من بين رمل و ماء و طين، يا مخلص النار من بين الحديد و الحجر، يا مخلص اللبن من بين فرث و دم يا مخلص الولد من بين مشيمة و رحم، يا مخلص الروح من الأحشاء و الامعاء خلصني من يد هارون الرشيد.
:«اي خداوندي كه گياه را از بين آب و گل و ريگ نجات مي دهي، اي خدائي كه آتش را از بين آهن و سنگ، رهائي مي بخشي، اي خدائي كه شير را از بين فضولات و خون خلاص مي كني، اي خدائي كه بچه را از ميان پرده ي رحم نجات مي بخشي، اي خدائي كه روح را از ميان درون حجاب ها، خلاص مي كني، مرا از دست هارون خلاص كن». [1] .
من جوان بودم و زنجير گران پيرم كرد
گشته كاهيده تن و مانده بجا تصويرم
يا ز زندان برسان مرگ مرا يا الله
يا خلاصم بكن از زير غل و زنجيرم
پاورقي
[1] عيون اخبار الرضا ج 1 ص 94.