بازگشت

تقيه يعني چه؟


تقيه رفتار و كرداري را گويند كه از ترس آسيب يا گزند دشمن برخلاف واقع و عقيده و برعكس آنچه باور دارد عمل كنند و اين عمل براي حفظ جان و مصونيت عرض و ناموس است و در عرف هم بسيار ديده مي شود در مجلسي كه چند نفر هستند سخن از مفهوم خوبي و بدي مي شود شما برخلاف عقيده و تفوهات خود ناگزير سخن ديگران را تصديق و تأئيد مي كنيد تا از تعرض و گزندي كه ممكن است از سعايت ديگران به شما برسد مصون مانيد.



[ صفحه 320]



دين اسلام هم كه منطبق با طبيعت و فطرت است غرايز دروني را آزاد گذاشته تا در مواردي كه ضرورت ايجاب كند و شخص خود تشخيص دهد بايد سكوت يا تقيه در مقابل دعاوي ديگران داشته باشد تقيه نمايد البته شرايط و مواردي دارد كه هرگاه از آن حدود خارج شد زيان آور به دين و حرام است.

تقيه را براي آن اسلام وضع كرد كه در موارد سخت و دشوار كه قدرت دست دشمن است با تقيه عقايد و افكار و شخصيت هاي بارز ديني محفوظ بمانند و پس از ضعف يا سلب آن قدرت ابراز عقيده نمايند - و اگر اين قانون آسماني نبود بسياري از بزرگان دين بدون آنكه اثر وجودي آنها بماند از بين مي رفتند و رشته دين و فضيلت پاره مي شد و حتي در عرف بسياري از فاميل ها و خانواده ها نابود مي شدند لذا فرمود به موقع و با شرايط معين تقيه كنيد.

ترويج باطل - اعانت باثم - احياي ظلم و جور - گمراه نمودن مردم - كتمان حق كشته شدن نفوس محترمه از ميان رفتن ناموس و عرض جامعه از مواردي است كه تقيه در آن حرام است بلكه فداكاري و شجاعت لازم است براي تشريح مطلب بايد نمونه تاريخي بياوريم در زمان پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم مسيلمه كذاب دعوي پيغمبري كرد و دو نفر از مسلمانان را اسير نمود و به آنها گفت گواهي دهيد كه من پيغمبر خدايم همانطور كه محمد صلي الله عليه و آله وسلم پيغمبر خداست يكي از آنها كه خردمند بود گفت آري تو راست مي گوئي و تقيه كرد و نجات يافت در حالي كه برخلاف عقيده خود سخن گفته بود و ديگري گفت شهادت مي دهم كه محمد صلي الله عليه و آله وسلم پيغمبر خداست و تو مسيلمه دروغگو هستي مسيلمه او را كشت: خبر اين دو نفر به پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم رسيد فرمود:

اما آنكه اقرار كرد و كشته شد به بهشت جاويد شتافت و ديگري نيز به وظيفه خود عمل كرد و هر دو مأجورند و در زمان حضرت امام موسي كاظم عليه السلام به علي بن يقطين وزير هارون دستور تقيه داد چون سعايت كنندگان مي خواستند امام هفتم و هواخواهان آنها را به بند اسارت و شكنجه خليفه بيندازند امام فرمود چون تنها هستي وضو را آنطور كه من مي گويم بگير كه بهترين طريقه تطهير براي نماز است و چون كسي آمد مانند مذهب حنفي وضو بگير تا از گزند بدخواهان در امان باشي و اين تقيه موجب شد كه علي بن يقطين از سعايت مصون ماند همچنين درباره تحف و هدايائي كه هارون الرشيد براي امتحان به وزير خود داد او براي امام هفتم فرستاد حضرت موسي آن را برگردانيد فرمود نگاهدار كه جان تو در گرو حفظ آن است.



[ صفحه 321]



تقيه در دين اسلام از مسائل مورد اتفاق و در مذهب شيعه موارد آن مختلف است گاهي واجب و زماني حرام يك وقت مباح و لحظه اي مكروه است اگر در ترك تقيه و قتل و كشته شدن پيش آيد يا ترويج حرام و كفر و شرك و نفاق تقيه واجب است و اگر با شهامت و شجاعت و فداكاري بتوان حقايق را نشان داد تقيه حرام است و گاهي مصلحت تقيه و ترك آن مساويست. مسلمان در اين وقت مختار است و عقل و خرد حكم به اين عمل مي نمايد - دين اسلام هم دين عقل و خرد - دين رشد و رقاء است نبايد از سنت عقلا و حكماء الهي خارج شد - در زمان حضرت امام موسي الكاظم كه عباسيان سخت عليه علويان اقدام مي كردند و مذاهب اربعه را تحكيم و ترويج مي نمودند موارد بسياري براي تقيه شيعيان پيش آمد كه امام هفتم اكثر آنها را امر به تقيه كرد و با تقيه از تنگناي سياست عباسيان رستند و به سلامت حقيقت مذهب تشيع و فقه اسلامي را نگاه داشتند. [1] .

و همچنين است تولي و تبري كه از اصول حفظ نظام اجتماع است تقدير از خادم و تحقير خائن - پاداش به خدمتگزار و كيفر بدكردار از اصول طبيعي اخلاق عمومي مردم است و شيعه روي اين دو اصل اخلاقي نسبت به پيشوايان خود كه رهبران انسانيت بودند تقدير و سپاسگزاري مي كند و نسبت به بدانديشان كه دشمن انسانيت و فضيلت بودند لعن و سب مي نمايد.


پاورقي

[1] كشف الغمه ص 246 - ارشاد مفيد ص 268 - فصول المهمه ص 218.