بازگشت

باب الحوائج


حضرت موسي بن جعفر عليه السلام باب الحوائج است و اين لقبي است كه افكار عمومي هواخواهان به او داده اند.

از سني و شيعه از خودي و بيگانه هر كس گرفتاري داشت و مشكلي براي او پيش مي آمد و مواجه با ناگواري و حوادث زندگي و سوانح حياتي مي شد كه دست بشر قادر به گره گشائي نبود متوسل به حضرت موسي بن جعفر مي شد آن حضرت به اذن پروردگار شفاعت مي كرد حوائج ارباب رجوع برآورده مي شد و به اين سبب امام هفتم را باب الحوائج مي گفتند:

و هزارها حكايت كه موثقين مردم صالح و پارسا شاهد آن بوده اند در اين باب نقل شده است.

همه ائمه باب الحوائج و وسيله تقرب به خدا و موجب گشايش گره هاي زندگي هستند



[ صفحه 306]



ولي چون حضرت موسي الكاظم عليه السلام در زندگي بيشتر مواجه با سختي و زجر و تبعيد و حبس و ناملايم روزگار و شكنجه دشمن در سياه چال زندان بود اجابت دعايش در پيشگاه حضرت باري جل و علا درباره دوستانش سريعتر است ما هم براي نيل به شفاعت باب الحوائج رنج فراوان در تأليف اين كتاب متحمل شديم و چشم شفاعت به آن حضرت داريم.



گر تو براني كسم شفيع نباشد

ره بتو دانم دگر به هيچ وسايل



ابوبصير كه از سالخوردگان و مؤالفين روات است مي گويد من با ابي عبدالله جعفر بن محمد عليه السلام همراه بودم تا رسيديم به ابواء چون در آن منزل فرود آمديم براي ما صبحانه قرار داده و خيلي زياد و گوارا بود.

در بين غذا خوردن خبر آوردند كه حميده را وضع حمل رسيده فرمود كسي در ديدن آن سبقت نگيرد و خود از فرط مسرت و خوشحالي از جاي برخاست رفت و طولي نكشيد برگشت در حالي كه آستين ها را بالا زده و از بشاشت چنان مي خنديد كه دندانهايش پديدار شد

ما اصحاب عرض كرديم خداوند هميشه شما را خندان و چشمان شما را روشن دارد حميده را چه شد فرمود خداوند به من پسري بخشيده كه بهترين مخلوق خداوند است و مادرش گفت چون به دنيا آمد سر به سجده شكر گذارد و اين نشانه امامت است آنگاه فرمود شبي كه نطفه ي آن بسته شده كسي آمد و جامي آورد كه شربتي رقيق تر از شير و نرم تر از كره و شيرين تر از شهد و سردتر از يخ بود داده گفت بياشام و اين غذاي بهشتي بود كه مصالح ساختمان وجود او را تشكيل مي داد و براي تمام ائمه اين غذاي آسماني در ايجاد نطفه و اولادي كه حجت خدا بر خلق مي شود حاضر مي شد [1] .

اين روايت به تواتر از طرق مختلفه و تفاوت كمي كه مفهوم آن يكي است رسيده است.


پاورقي

[1] بحارالانوار ص ج 11 - مرآت العقول ص 236 ج 1.