بازگشت

عقايد حضرت عبدالعظيم


حضرت عبدالعظيم از اصحاب خاص حضرت امام محمدتقي و امام علي النقي عليه السلام بود و در خدمت آنها مي زيست و چنانچه در ضمن زيارت او مي خوانيم اشهد انك قد عرضت دينك علي امام زمانك فصدقك



[ صفحه 381]



و دعا لك عقايد خود را به عرض دو امام همام رسانيد و او را تصديق كرده دعا فرمودند و اين عقايد ملاك عمل شيعه و معتقدات فرقه ي اماميه است و اكنون متن آن را براي اطلاع خوانندگان نقل مي كنيم. شيخ صدوق در اكمال الدين روايت مي كند [1] .

حدثنا علي بن موسي الدقاق رض و علي بن عبدالله وراق قالا حدثنا محمد بن هارون الصوفي قال حدثنا ابوتراب الروياني عن عبدالعظيم عبدالله الحسني قال دخلت علي سيدي علي بن محمد (ع) فلما بصرني قال مرحبا بك يا اباالقاسم انت ولينا حقا قال فقلت له يابن رسول الله اني اريد ان اعرض عليك ديني فان كان مرضيا اثبت عليه حتي القي الله عزوجل فقال هات يا اباالقاسم فقلت اني اقول ان الله تبارك و تعالي و احد ليس كمثله شي ء خارج من الحدين حدالابطال و حدالتشبيه و انه ليس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر بل هو مجسم الاجسام و مصور الصور و خالق الاعراض و الجوهر و رب كل شي ء و مالكه و جاعله و محدثه و ان محمدا صلي الله عليه و آله عبده و رسوله و خاتم النبيين و لا نبي بعده الي يوم القيمة و ان شريعته خاتمة الشرايع فلا شريعة بعده الي يوم القيمة و اقول ان الامام و الخليفة و ولي الامر بعده اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) ثم الحسن ثم الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي ثم جعفر بن محمد ثم موسي بن جعفر ثم علي بن موسي ثم محمد بن علي عليهم السلام ثم انت يا مولاي فقال (ع) و من بعدي الحسن ابني فكيف الناس بالخلف من بعده قال فقلت و كيف ذلك يا مولاي قال لانه لا يري شخصه و لا يحل ذكره باسمه حتي يخرج و يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما فقلت اقررت و اقول ان وليهم ولي الله و عدوهم عدوالله و طاعتهم طاعة الله و معصيتهم معصية الله اقول ان المعراج حق و المسئلة في القبر حق و ان الجنة حق و النار حق و الصراط حق و الميزان حق و ان الساعة آتيه لا ريب فيها و ان الله يبعث من في القبور و اقول ان الفرايض الواجبة بعد الولاية الصلوة و الزكوة و الصوم و الحج و الجهاد و الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فقال علي بن محمد (ع) يا اباالقاسم هذا والله ديني و دين الذي ارتضاه بعباده فاثبت عليه ثبتك الله بالقول الثابت في الحيوة الدنيا و الاخره.



[ صفحه 382]



پس از بيان طرق روايت و مذاكرات عرض كرد من اين طور عقيده دارم:

كه پروردگار تبارك و تعالي يكي است بي نظير و از حدود ابطال و تشبيه خارج است او جوهر و جسم و صورت و عرض نيست بلكه آفريننده جواهر و اعراض و ايجاد كننده اجسام و صور پديد آورنده هر موجود و مربي هر مخلوقي است او است مالك و جاعل و آفريننده و خلق كننده - محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده برگزيده اوست كه نبوت به او ختم شد و تا روز قيامت پيغمبري ديگر نخواهد آمد شريعت احمدي خاتم تمام شرايع آسماني است - امام و خليفه و اولي به تصرف پس از او علي بن ابيطالب عليه السلام است و پس از او حسن و پس از حسن - حسين - علي بن الحسين - سجاد - محمد بن علي الباقر - جعفر بن محمد الصادق - موسي بن جعفر الكاظم - علي بن موسي الرضا - محمدعلي التقي الجواد پس از او شما اي علي بن محمد النقي - امام پرسيد پس از من كيست؟ گفتم شما بفرمائيد فرمود پس از من حسن العسكري پسرم و پس از او شخصي است كه از ميان مردم غايب مي شود و روزي خروج مي كند كه زمين را از عدل و داد پر كند پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد.

عرض كردم بدانهم اقرار مي كنم و اعتراف مي نمايم و معتقدم كسي كه دوست اينها باشد دوست خدا و دشمن ايشان دشمن خداست اطاعت و پيروي آنها اطاعت پروردگار و دوري و معصيت آنها معصيت پروردگار است من عقيده دارم معراج حق است سئوال قبر حق است - بهشت و جهنم حق است - صراط و ميزان حق است - روز قيامت روز ابدي است و شكي در آن نيست - پروردگار بندگان را از قبور بر مي انگيزد تا به حساب آنها رسيدگي كند - من عقيده دارم واجبات و فرايض پس از ولايت نماز - روزه - حج - جهاد - امر به معروف - نهي از منكر است.

آنگاه امام عليه السلام فرمود يا اباالقاسم سوگند به خداي يگانه دين تو و عقيده تو موجب رضاي خدا و سرمشق بندگان است خداوند تو را بدين عقيده پايدار در دنيا و آخرت رستگار بنمايد.

اين بود عقيده ي حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام كه ملاك عمل شيعه است.



زهي سعادت كز لطف كردگار عظيم

در اين مقام رسيدم رسم به فيض عظيم



هزار بار به توفيق حي لم يزلي

يگانه ئي كه بود قادر و سميع و عليم



سزا بود كه بسر تاج افتخار نهم

من از ثناگري شاهزاده عبدالعظيم



تو آن شهي كه شهان بر در تو رخ سايند

ز افتخار بر اين آستان شوند مقيم



دهم امام بحق حضرت علي نقي

به عصر خويش به ترويج دين و شرع قويم



[ صفحه 383]



نيابتا به سوي ري روانه كرد تو را

كه بر هدايت مخلوق رو نهي ز صميم



نسب تو را بود از مجتبي حسب ز علي

سليل ختم رسل سيدالكريم حليم



به جسم مرده ببخشد شميم كوي تو روح

چنان مسيح به دم زنده كرد عظم رميم



بر آستان تو آيند فوج فوج ملك

ز چرخ بهر طواف در تو با تكريم



تو را مفاخرت اين بس كه انبياي عظام

خليل و آدم و نوح و مسيح و همچو كليم



پي زيارتت اي مظهر جمال و جلال

در اين رواق مشرف شوند از تسليم



به طرف كوي تو آيد اگر ملك چه عجب

در آستان تو جسته مقام ابراهيم



سليل سيد لولاك اي سپهر جلال

شهنشهي به تو داده است كردگار كريم



سلام ما به تو اي سيد شريف نسب

توئي پناه بدرماندگان ز لطف عميم



اثر طبع مرحوم ميرزا عبدالله شكوهي

نقل از تاريخ زندگاني حضرت عبدالعظيم




پاورقي

[1] اكمال الدين نسخه ي خطي تحرير 1037 متعلق به كتابخانه ي نگارنده رجال اسلام ص 156 - فهرست شيخ صدوق ص 184.