بازگشت

مناقب حضرت امام موسي الكاظم


حضرت موسي بن جعفر در مكارم اخلاق و زهد و عبادت و محاسن صفات درسي به جهانيان



[ صفحه 315]



داد كه كمتر نظير دارد در 55 سال زندگي خود 14 سال تحت نظر و زنداني بود و در اين مدت همواره به عبادت خدا و رضايت از انزوا براي بندگي سپاس گذاري مي كرد و هر كس به ديدار او مي رفت درس فداكاري و اخلاقي مي آموخت و حق و حقيقت را در نظر او مجسم مي ساخت، كساني كه به زيارت امام هفتم در زندان مي رفتند مشام جانشان از نور علم و دانش و عرفان و معارف امام روشن و معطر مي گرديد.

در كمال و فضليت در پايداري در عقيده و استطاعت و عبادت چشم معاصرين را خيره و حيران ساخت دانشمندان قوم و علماي اسلام از معاجز افعال و خرق عادات او در شگفتي فرورفته بودند.



علو قدر او برتر ز افلاك

ز علمش گشته حيران عقل و ادراك



امامت را وجودش بود لايق

و ز آن معني خبر مي داد صادق



امام هفتم مانند ساير ائمه هدي عليهم صلوات الله اجمعين از نظر امامت در علم و ولايت و سخن و زبان و نطق و تكلم مافوق غرائز بشري بود و همه السنه را خوب مي دانست و به همه اسرار گذشته و آينده به اذن الله واقف بود.

روايت مي كنند كه اسحق بن عمار وارد بر امام شد مردي از اهل خراسان شرفيابي حاصل كرد امام با او به زباني شبيه به زبان طيور سخن مي گفت و مذاكره مي كردند اسحق عرض كرد من سخني چنين و زباني بدين لحن نشنيده ام امام فرمود اين مرد از اهل چين است و از راه خراسان آمده و لغت چيني است آنگاه فرمود اي اسحق تعجب كردي گفت جاي شگفتي است فرمود ميل داري تو را خبر دهم از آنچه كه غريب تر و شگفت آورتر باشد گفت آري فرمود امام زبان تمام مردم دنيا را مي داند و السنه هر پرنده و خزنده و چرنده را مي فهمد و خداي عالم به ما آموخته است تا به مشكلات امور زندگاني آنها رسيدگي نمائيم. [1] .

در مناقب و فضايل موسي بن جعفر عليه السلام مؤالف و مخالف اعتراف كرده اند كه در علم و سخاوت و عبادت بي نظير بود.

شبلنخي مي نويسد: كان موسي الكاظم رضي الله عنه اعبد اهل زمانه و اعلمهم و اسخاهم كفا و اكرمهم نفسا و كان يتفقد فقراء المدينه فيحمل الدراهم والدنانير الي بيوتهم ليلا و كذالك النفقات و لا يعلمون من اي جهة وصلهم ذالك و لم يعلموا



[ صفحه 316]



بذلك الا بعد موته و كان كثيرا ما يدعو - اللهم اني اسئلك الراحة عند الموت و العفو عندالحساب.

ديگري مي نويسد: الكاظم - هو الامام الكبير القدر الا و حد الحجة الحبسر الساهر ليله قائما القاطع نهاره صائما المسمي لفرط حمله و تجاوزه عن المعتدين كاظما و هو المعروف عند اهل العراق بباب الحوائج الي الله و ذلك لنجح قضاء حوائج المتوسلين به.

در مقاتل الطالبين مي نويسد: كان موسي بن جعفر (ع) اذا بلغه عن الرجل ما يكره بعث اليه بصرة دنانير.

حضرت موسي الكاظم عليه السلام مردي متقي و حافظ دين بود مقتضيات عصر عباسي در عصر المهدي و هارون ايجاب مي كرد حضرت به پيروي رفتار پدرش علوم و مذهب جعفري را رواج دهد و مردم را از حقيقت دين مطلع سازد ولي خوني ريخته نشود تا پيروان اين خاندان با فراغت كامل ولو در خفا و پنهاني باشد فقه تشيع را به يكديگر رسانيده و عملا بهم بياموزند و لذا چون هارون از علي بن يقطين كه درباره او مشكوك بود و سعايت كرده بودند پرسيد چگونه وضو مي گيري اين وزير با تدبير فوري نامه اي نوشت به حضرت موسي عليه السلام و طريقه وضو را خواست امام عليه السلام براي آنكه حفظ خون و مال و جان او بشود دستور فرمود به طريق سنت و جماعت وضو بگيرند ابن يقطين در شگفتي فرورفت اما چون ايمان و يقين داشت كه بايد اوامر امام را اجرا كند در حضور هارون بر سبيل دستور وضو گرفت و سعايت منافقين درباره او بي اثر ماند و اين روايت را اربلي در كشف الغمه نقل مي كند كه چندين مرتبه هارون او را امتحان كرد و نتوانست از عقيده او چيزي بفهمد اين صدر اعظم دولت عباسي در ظاهر تقيه مي كرد و بر تمايلات خليفه عمل مي كرد ولي در باطن تا به درون خانه مي رفت لباسها را عوض كرده و به دستور امام هفتم عليه السلام وضو گرفته نماز مي خواند و طريقه حق را به عمل مي آورد.


پاورقي

[1] كشف الغمه ص 247 - حبيب السير ص 108 ج 1.