بازگشت

در مقابر شريفه واقعه در كاظمين و بغداد و اطراف اين دو بلد از امامزادگان عظام و ع


در مقابر شريفه واقعه در كاظمين و بغداد و اطراف اين دو بلد از امامزادگان عظام و علماء اعلام
بدانكه از سعادت عظيمه است ورود جنازه به حرم مطهر كاظمين (ع) ثقة الاسلام نوري در دارالسلام از عالم جليل ملا اسماعيل سلماسي از والد ماجدش العالم العامل الكامل المولي زين العابدين سلماسي نقل كرده و حكايتش مفصل است و حاصلش آن است كه در سنه ي هزار و دويست و چهل و شش كه سنه ي طاعون عام در تمام ديار بود آب دجله زياد شد كه بلد مقدس كاظمين را آب گرفت و آب افتاد ميان صحن مقدس پس جمعي از كاظمين به كشتي نشسته رفتند به سامراء و كاظمين خلوت شد و چهل روز درب صحن مقدس بسته بود بعد متولي آستانه مقدسه به جهة خاطر من امر كرد كه درب صحن مقدس را باز كردند من داخل صحن مقدس شدم ديدم ملا علي نامي كه از اهل علم و فضل بود ميان صحن است و معلوم شد كه در تمام اين چهل روز ميان صحن بوده گفتم در اين مدت از كجا تعيش مي كردي گفت عجب اعتقاد ضعيفي داري اين آيه ي شريفه را تلاوت كرد «و في السماء رزقكم و ما توعدون»

پس فهميدم در اين مدت روزيش از غيب مي رسيده پس در حرم مطهر را باز كردم و مشرف شد ميان حرم مطهر و بعد همه روزه وقت ظهر يك مرتبه درب حرم را باز مي كردند و من مشرف مي شدم و زيارت مي كردم و نماز مي خواندم و بيرون مي شدم و در را مي بستند يك روز در خواب ديدم كه ميان حرم مطهر مشغول زيارت هستم و كسي غير من ميان حرم نيست بعد در عالم رؤيا ديدم جنازه را داخل صحن مقدس نمودند از درب پائين پاي مبارك كه با او نه نفر يا زياده تا دوازده نفر بودند و با جنازه دو نفر سفيدپوش بودند به هيئتي كه در خواب فهميدم اينها ملكند كه موكلند به جنازه پس آمدند تا رسيدند به نزديك ايوان شريف ديدم مولايم موسي بن جعفر (ع) را كه در ميان حرم مقدس است و خطاب فرمود به آن دو نفر و به زبان فارسي فرمود (جرأت تا اينجا؟) پس آن دو خجالت كشيده به گوشه اي رفتند جنازه را آوردند ميان حرم مطهر و زيارت مختصري دادند سؤال كردم كه اين جنازه كيست؟ اسم كسي را بردند كه من او را مي شناختم كه آدم بد عملي و متهتك و متجري در معاصي است پس من تعجب كردم كه اين آدم مجرم و معصيت كار چه شد كه امرش به اين درجه از رأفت و اشفاق آقا رسيد.

پس از شدت شعف و اميدواري به شفاعت ائمه ي اطهار مرا رقت و گريه دست داد و از خواب بيدار شدم پس وضو ساختم و داخل حرم مطهر شدم چون ايستادم ميان حرم در همان موضعي كه در خواب ايستاده بودم ديدم جنازه همان شخصي را كه در خواب ديده بودم آوردند و او را زيارت مختصري دادند و بالجمله ابدا اختلافي با آنچه در خواب ديده بودم نداشت الا در ظاهر بودن حضرت موسي بن جعفر (ع) و حضور ملكين.

پس من مبهوت شدم و سؤال كردم از آن ميت ديدم همان كسي هست كه در خواب از براي من اسم برده اند بعينه انتهي.

لكن آخوند ملا زين العابدين اسم آن شخص را نبرد كه مبادا مفتضح و رسوا شود و در اين فصل سه امر است.



[ صفحه 540]