بازگشت

مقابر شريفه بزرگاني كه در بغداد مدفونند


بدانكه از امامزادگان محترم و از رواة و اصحاب ائمه (ع) در بغداد زياد است.

منجمله چهار نفر نائب خاص حضرت ولي الله الاعظم (ع)

در هدية الزائرين محدث قمي فرموده از جمله تكاليف زوار در ايام توقف در بلده ي طيبه كاظمين رفتن به بغداد است به جهت زيارت چهار نائب خاص امام عصر صلوات الله عليه كه اگر هريك از آنها در بلاد بعيده بودند سزاوار بود كه انسان منازل بعيده طي كند و رنج و تعب بكشد و به فيض زيارت آنها نائل گردد زيرا كه در ميان تمام اصحاب خاص ائمه به بزرگي و جلالت قدر ايشان كسي نمي رسد قريب به هفتاد سال به منصب سفارت و وساطت ميان امام عصر (عجله) و رعيت فائز شدند و بر دست ايشان كرامات بسيار جاري گرديد و گفته شده كه بعضي از علماء قائل به عصمت ايشان شده اند انتهي.

اول ايشان جناب ابوعمر عثمان بن سعيد الاسدي است كه حضرت هادي (ع) نص بر عدالت و امانت او فرمود و وكالت و نيابت از حضرت امام علي نقي الهادي و امام حسن عسكري عليهماالسلام نيز داشته قبر شريفش در كوچه اي است نزديك سرايه و دارالحكومه كه در آن حيات مختصري و درخت سدري است و قبه مختصر و صندوق كوچكي هم دارد.

و در بحار از غيبت شيخ طوسي نقل فرموده است قال فاما السفراء الممدو حون في زمان الغيبة فاولهم من نصبه ابوالحسن علي بن محمد العسكري و ابومحمد الحسن بن علي بن محمد ابنه و هو الشيخ الموثوق به ابوعمر عثمان بن سعيد العمري و كان اسديا و يقال له السمان.

و از حضرت هادي (ع) روايت كرده كه فرمود هذا ابوعمر و الثقة الامين ما قاله لكم فعني يقوله و ما اداه اليكم فعني يؤديه و قال ابنه الحسن العسكري هذا ابوعمر و الثقة الامين ثقة الماضي و ثقتي في المحيي و الممات فما قاله لكم فعني يقوله و ما ادي اليكم فعني يؤديه الي ان قال و لمامات حسن بن



[ صفحه 552]



علي (ع) حضر غسله عثمان بن سعيد رضي الله عنه و ارضاه و تولي جميع امره من تكفينه و تحنيطه و تقبيره في ظواهرها و كانت توقيعات صاحب الامر عجل الله فرجه تخرج علي يدي عثمان بن سعيد و ابنه ابي جعفر محمد بن عثمان الي شيعته و خواص ابيه ابي محمد بالامر و النهي و الاجوبة عما تسئل الشيعة عنه اذا احتاجت الي السؤال فيه بالخط الذي كان يخرج في حيوة الحسن (ع) فلم تزل الشيعة مقيمة علي عدالتهما الي ان توفي عثمان بن سعيد رحمة الله و رضي عنه و غسله ابنه ابوجعفر و تولي القيام به و حصل الامر كله مردودا اليه و الشيعة مجتمعة علي عدالته و ثقته و امانته.

و كرامات و خوارق عادات به دست او جاري شده و كتابها در فقه تصنيف فرموده مشتمل بر آنچه از حضرت عسكري (ع) و از حضرت حجة الله (ع) و از والدش شنيده.

و قال الكليني خرج التوقيع الي الشيخ ابي جعفر محمد بن عثمان بن سعيد العمري قدس الله روحه في التعزية بابيه رضي الله عنه انا لله و انا اليه راجعون تسليما لامره و رضا بقضائه عاش ابوك سعيدا و مات حميدا فرحمه الله و الحقه باوليائه و مواليه فلم يزل مجتهدا في امرهم ساعيا فيما يقربه الي الله عزوجل و اليهم نضر الله و اقاله عثرته و في فصل آخر اجزل الله لك الثواب و احسن لك العزاء رزيت و رزينا و اوحشك فراقه و اوحشنا فسره الله في منقلبه و كان من كمال سعادته ان رزقه الله ولدا مثلك يخلفه من بعده و يقوم مقامه بامره و يترحم عليه و اقول الحمدلله فان الانفس طيبة بمكانك و ما جعله الله عزوجل فيك و عندك اعانك الله و قواك و عضدك و وفقك و كان لك وليا و حافظا و راعيا انتهي حاصل ما اردنا نقله عن البحار.

دوم از نواب اربعه حضرت حجة الله (ع) جناب ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعيد الاسدي بود كه بعد از پدر بزرگوار قائم مقام او شد بنص حضرت حجة عصر عجل الله فرجه و قريب پنجاه سال به منصب جليل نيابت خاصه مفتخر بود و در غيبت شيخ طوسي است كه در آخر جمادي الاول سنه سيصد و پنج رحلت فرمود و در بغداد نزديك قبر والده اش دفن شد و قبر شريفش نزديك قبر شيخ عبدالقادر است و بقعه و صحني دارد و در آنجا معروف است به شيخ خلاني.

و در بحار از شيخ صدوق از محمد بن عثمان روايت كرده كه فرمود والله ان صاحب هذا الامر ليحضر الموسم كل سنة يري الناس و يعرفهم و يرونه و لايعرفونه.

قال محمد بن عثمان رضي الله عنه و رأيته صلوات الله عليه متعلقا باستار الكعبة في المستجار و هو يقول اللهم انتقم بي من اعدائك.

و علي بن احمد دلال قمي گفت داخل شدم به ابي جعفر بن عثمان ديدم جلو صورتش تخته اي گذارده و نقاشي آيات قرآنيه بر او نقش مي كند و در اطراف او اسماء ائمه اطهار را نقش مي كند گفتم يا سيدي اين تخته چه چيز است گفت اين مال قبر من است كه بر او تكيه نمايم و من همه روزه داخل قبر مي شوم و يك جزو از قرآن تلاوت مي كنم پس دست مرا گرفته و قبرش را به من نشان داد و گفت چون روز فلان از ماه فلان از سال فلان بشود من از دنيا مي روم و در اين قبر دفن مي شوم و اين ساجه و تخته هم با من خواهد بود پس من تاريخش را نوشتم منتظر بودم ببينم در آن روز اين امر واقع خواهد شد يا نه پس در همان روز ابوجعفر محمد بن عثمان از دنيا رحلت فرمود.

سوم از نواب خاصه حضرت حجة الله (ع) جناب ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي بود.

و در بحار از غيبت شيخ طوسي نقل كرده كه مشايخ و بزرگان شيعه شك نداشتند كه اگر حادثه اي از براي جناب محمد بن عثمان عارض شود و از دنيا رحلت فرمايد قائم مقام او جعفر بن احمد بن مقبل خواهد بود يا پدرش از كثرت خصوصيتش با جناب محمد بن عثمان حتي آنكه در آخر عمرش طعامي



[ صفحه 553]



نمي خورد مگر آنچه در منزل جعفر بن احمد يا پدرش بسازند و جناب جعفر بن احمد فرمود در وقت رحلت محمد بن عثمان حاضر بودم و نزد سرش نشسته بودم و با او صحبت مي كردم و ابوالقاسم حسين بن روح در نزد پاهاي او نشسته بود جناب محمد بن عثمان در آن حالت به من توجه كرد و فرمود كه من مأمور شده ام كه وصيت كنم به ابي القاسم حسين بن روح و او را خليفه خود بنمايم پس من از نزد سر محمد بن عثمان برخاستم و دست جناب حسين بن روح را گرفتم و او را در بالاي سر جناب محمد نشانيدم و خود سمت پاهايش نشستم.

و در روايت است كه جناب ابوالقاسم اعقل مردم بود نزد مخالف و موافق و عامه نيز تعظيم مي كردند او را بسيار تقيه مي فرمود حتي آنكه به ايشان گفتند كه غلام دربان تو معاويه را سب نموده او را از خدمت خود عزل نمود و بيرون كرد و در ماه شعبان در سنه ي سيصد و بيست و شش جناب حسين بن روح از دنيا رحلت فرمود و قبر شريفش در بغداد آخر كوچه است در وسط بازار عطاران است و آنجا بقعه و صحن مختصري دارد.

چهارم از نواب خاصه حضرت حجة الله جناب ابوالحسن علي بن محمد سمري بود كه آخر نواب خاصه حضرت حجة الله (ع) بود و بعد از جناب حسين بن روح به منصب نيابت فائز گرديد و در نيمه ي شعبان سنه سيصد و بيست و نه كه سنه تناثر نجوم بود به رحمت الهي واصل گرديد و خيلي از علمآء و محدثين شيعه در آن سال از دنيا رحلت فرمودند.

منجمله ثقة الاسلام كليني و منجمله علي بن بابويه القمي والد شيخ صدوق و بعد از فوت ايشان ابتداء غيبت كبري شد و قبر شريف جناب علي بن محمد در ميان بازار حراجان است نزديك محراب مسجد بزرگي كه آنجا هست و در روضات از تاريخ اخبار البشر نقل كرده كه از وقايع سنه سيصد و بيست و هشت است موت ابي عمير احمد بن عبد ربه و ابوسعيد استخري شيخ شافعيه و ابن مقله خطاط و ابن سنور قاري و ابي بكر انباري و ابي الحسن المزني و محمد بن يعقوب الكليني و در غيبت شيخ طوسي از حسن بن احمد نقل كرده گفت من در بغداد بودم در سنه اي كه در آن سنه ابوالحسن علي بن محمد السمري رحلت فرمود پس چندي مانده به فوتش توقيعي صادر شد از حجة عصر عجل الله فرجه كه نوشته بود:

بسم الله الرحمن الرحيم يا علي بن محمد السمري اعظم الله اجر اخوانك فيك فانك ميت ما بينك و بين ستة ايام فاجمع امرك و لا توص الي احد فيقوم مقامك بعد وفاتك فقد وقعت الغيبة التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالي ذكره و ذلك بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جورا و سيأتي من يدع المشاهدة الافمن ادعي المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كذاب مفتر و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.

و بعد از شش روز رفتيم به عيادتش ديديم مشغول جان دادن است گفتيم وصي بعد از شما كيست فرمود لله امر هو بالغه و از دنيا رحلت فرمود.

و بدانكه از زمان ولادت حضرت حجة الله الاعظم امام عصر ارواحنا له الفداء تا ابتداء غيبت كبري هفتاد و چهار سال مي شود علي الاصح بدون كم و زياد چون ولادت حضرت حجة علي الاصح نيمه ماه شعبان سنه دويست و پنجاه و پنج بوده و بعضي دويست و پنجاه و شش گفته اند به عدد هندسه نور و رحلت جناب علي بن محمد السيمري هم در نيمه شعبان سنه سيصد و بيست و نه بوده چنانچه گفته شد و از ابتداء زمان امامت حضرت حجة الله (ع) تا ابتداء غيبت كبري شصت و نه سال و شش ماه و هفت روز مي شود چون رحلت حضرت عسكري (ع) علي الاصح در هشتم ربيع المولود دويست و شصت بوده و



[ صفحه 554]



غيبت كبري هم گفتيم در نيمه ي شعبان سيصد و بيست و نه بوده و در اين مدت اين چهار بزرگوار از نواب معروف و مشهور بودند و سفراء ديگر هم بودند لكن غالبا اين چهار نفر واسطه بودند ميان ولي عصر و شيعيان و از مناصب ايشان رسانيدن رقعه هاي حوائج خلق است به آن حضرت و حال هم نيز به اين منصب شريف مفتخرند و بايد عرايض شيعه و رقاع حاجتشان به توسط اين بزرگواران به آن حضرت برسد.

منجمله مرحوم ثقة الاسلام نوري در نجم الثاقب از انيس العابدين نقل مي كند از كتاب سعادات مالفظه دعاء التوسل از براي هر مهمي و حاجتي.

بسم الله الرحمن الرحيم توسلت اليك يا اباالقاسم محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب النبأ العظيم و الصراط المستقيم و عصمة اللاجين بامك سيدة نساء العالمين و بآبائك الطاهرين و بامهاتك الطاهرات بيس و القرآن الحكيم و الجبروت العظيم و حقيقة الايمان و نور النور و كتاب مسطوران تكون سفيري الي الله تعالي في الحاجة لفلان بن فلان.

و اسم خود آن صاحب حاجت و پدرش را بنويسند و اين رقعه را در گل پاكي بگذارند و در آب چاه يا آب جاري بيندازند و در آن حال بگويند يا سعيد بن عثمان و يا عثمان بن سعيد او صلا قصتي الي صاحب الزمان (ع) بعد مي فرمايد نسخه چنين بود لكن به ملاحظه روايات و طريقه ي بعضي از علمآء بايد چنين باشد يا عثمان بن سعيد و يا محمد بن عثمان الخ والله العالم انتهي.

و اما از علمآء اماميه كه مدفونند در بغداد

اول - الشيخ الاجل ثقة الاسلام محمد بن يعقوب بن اسحق الكليني الرازي صاحب كتاب كافي اصول و فروع و روضه اش كه جمعا هشتاد هزار بيت است و در مدت بيست سال تأليف نمود و منت و حق بزرگي بر شيعيان دارد و در سابق اشاره به بعضي از مقامات و تواريخ متعلقه به ايشان شد و در روضات از علامه طباطبائي از كتاب ذكري شهيد نقل فرموده كه احاديث كافي زيادتر است از مجموع احاديث صحاح سته اهل تسنن و رحلتشان در ماه شعبان سنه تناثر نجوم بود كه سنه سيصد و بيست و نه باشد و قبر شريفش در بغداد معروف است همين كه شخص از جسر عبور كند و داخل بازار شود به فاصله چند قدم شباكي به طرف چپ معلوم مي شود و سيد هاشم بحراني فرموده كه بعضي از حكام بغداد بناء قبر مرحوم كليني را ديد سؤال كرد كه اين قبر كيست گفتند قبر يكي از علمآء شيعه است امر كرد كه قبر را خراب كردند ديدند بدني صحيح و سالم با كفن سالم ميان قبر خوابيده نه بدن تغيير كرده و نه كفن و يك طفل صغيري هم با او مدفون است كه گويا پسرشان باشد با كفن سالم پس امر كرد كه خاك بر روي بدن ريختند و بقعه اي هم روي قبرش بنا نمودند انتهي.

و او اول كسي است كه اخبار را مبوب كرده و كتاب شريف كافي اوثق و اضبط كتب شيعه است و قبر پدرش جناب يعقوب بن اسحق در كلين مزار معروفي است.

دوم در هدية الزائرين از مزار فلك النجاة مرحوم سيد محمد باقر قزويني نقل كرده اند كه با شيخ كليني قبر ديگر هست كه گفته شده است كه قبر كراچكي يا قبر كيدري شارح نهج البلاغه است انتهي.

و مراد از شيخ كراچكي محمد بن علي الكراچكي است صاحب كتاب كنز الفوائد كه شاگرد سيد مرتضي و شيخ طوسي است و در روضات از يافعي نقل فرموده كه در سنه چهارصد و چهل و نه رحلت فرمود رأس الشيعة ابوالفتح كراچكي و مدفنش را ذكر نفرموده و سابقا در باب ششم احتمال داديم كه



[ صفحه 555]



مدفن ايشان در طرابلس شام باشد و بعضي از مقامات و مراتب ايشان سابقا اشاره شد و مراد از كيدري جناب محمد بن حسين بن حسن البيهقي النيشابوري است المشتهر به قطب الدين الكيدري شارح نهج البلاغه الموسوم به حدائق الحدائق و او اول شرحي است كه بر نهج البلاغه نوشته شده.

و در روضات مي فرمايد در نسخه عتيقه از شرح نهج البلاغه ديده شده كه نوشته شده بود وقع الفراغ من تصنيفه في آخر شعبان المعظم سنة ست و سبعين و خمس مأه

و بدانكه بيهق ناحيه اي است وسيعه بين نيشابور و بلاد قومس و حاكم نشين او سبزوار است و او از بلاد شيعه است قديما و حديثا و اهلش در تشيع مشهورترند از اهل خاف و باخرس در تشيع و (كيدر) از قراي بيهق است و مدفنشان را در روضات ذكر نفرموده اند والله العالم.

سوم از علماء اماميه كه در بغداد مدفون است، جناب ابوالفتح علي بن عيسي الاربلي صاحب كتاب كشف الغمه، و فراغش از تأليف اين كتاب در شب بيست و يكم ماه رمضان سنه ي ششصد و هشتاد و هفت بوده و ايشان ديوان شعري دارند در مدائح ائمه اطهار (ص) و از اشعار ايشان است:



عرج علي ارض الغري وقف به

والثم ثراه وزره خير مزار



و قل السلام عليك يا خيرالوري

و ابالهداة السادة الابرار



و در روضات او را به اين قسم توصيف كرده الوزير الكبير و العالم النحرير بهاءالدين ابوالحسن علي بن عيسي الاربلي. بعد از چند سطر مي فرمايد ثم ان هذا الرجل قد يوصف في بعض الكلمات المتأخرين بالوزير و هو غلط و اشتباه الخ.

و قبر شريفش در بغداد است در نزديك جسر و فعلا واقع است در ميان منزل كارگذاري ايران و تاريخ ولادت و وفاتش صحيحا در دست نيست، (اربل بر وزن دعبل در دو منزلي موصل است)