بازگشت

قاتل آن بزرگوار


در اصول كافي است كه حضرت موسي بن جعفر (ع) در بغداد در حبس سندي بن شاهك از دنيا رفت و هارون در ماه رمضان سنه ي صد و هفتاد و نه به عمره مفرده مشرف شد و بعد از فراغ مشرف شد به مدينه ي طيبه و در بيستم ماه شوال همان سال حضرت را به همراه خود به حج برد بعد از راه بصره مراجعت نمود و آن حضرت را در نزد عيسي بن جعفر ابن ابي جعفر المنصور در بصره محبوس نمود.

در كتاب هداية الانام محدث قمي فرموده كه روز هفتم ذيحجه حضرت موسي بن جعفر (ع) را وارد بصره نمودند و مدت يك سال در بصره محبوس بود انتهي.

و بعد از آن حضرت را طلبيد در بغداد و در نزد سندي بن شاهك محبوس نمود و در زندان سندي بن شاهك از دنيا رفت انتهي.

و في عمدة الطالب و لما ولي هارون الرشيد الخلافة قبض عليه و حبسه عندالفضل بن يحيي بن خالد البرمكي ثم اخرجه من عنده فسلمه الي السندي بن شاهك و مضي الرشيد الي الشام و امر يحيي بن خالد السندي بقتله و قيل انه سمه و قيل بل لف في بساط و غمز حتي مات الخ.

و در عيون اخبارالرضا روايت مي كند كه در سال پانزدهم از سلطنت هارون الرشيد حضرت موسي بن جعفر (ع) مسموما شهيد شد و سندي بن شاهك به امر رشيد آن حضرت را در محبس معروف به خانه مسيب مسموم نمود.

و در اصول كافي است كه علي بن اسماعيل بن جعفر الصادق (ع) رفت نزد هارون الرشيد و گفت ماظننت ان في الارض خليفتين حتي رايتك و رأيت عمي موسي بن جعفر يسلم عليه بالخلافة.

و در مقاتل الطالبيين است كه علي بن اسماعيل بن جعفر الصادق داخل شد به هارون گفت: اموال از مشرق و مغرب حمل مي شود خدمت حضرت موسي بن جعفر و قريه ي خريده بسي هزار دينار و اسم او يسريه است آن دينارها را حاضر كرد فروشنده گفت من دينار كذائي مي خواهم آن دنانير را گرفت و دنانيري كه مي خواست به او داد پس رشيد دويست هزار درهم به علي بن اسماعيل داد و همان سال هارون به مكه رفت و اول رفت به مدينه طيبه مقابل قبر پيغمبر (ص) عرض كرد يا رسول الله من معذرت مي خواهم از اراده اي كه درباره موسي بن جعفر دارم مي خواهم او را حبس كنم چون اراده دارد كه بين امت تفرقه اندازد پس امر كرد آن بزرگوار را در ميان مسجد پيغمبر (ص) گرفتند بردند نزد هارون



[ صفحه 519]



هارون ملعون دو محمل بر روي دو بغله گذارده با جمعي از غلامانش روانه كرد يكي را به جانب بصره فرستاد و حضرت موسي بن جعفر (ع) را ميان محمل نهاد و ديگري را فرستاد به جانب كوفه محض آنكه به مردم تعمه كند و سفارش كرد كه حضرت را در بصره تسليم كنند به عيسي بن جعفر بن منصور دوانيقي برادر زبيده خواتون زوجه ي هارون كه او حضرت را محبوس نمايد پس او يك سال حضرت را محبوس نمود بعد نوشت به هارون كه حضرت را به ديگري بسپارد و الا او را رها خواهم نمود نوشت هر قدر خواستم به او ايرادي بگيرم نتوانستم.

پس هارون كسي را فرستاد كه حضرت را از بصره بردند به بغداد و تسليم نمودند به فضل بن ربيع و مدتي هم حضرت در نزد او محبوس بود بعد خبر دادند به هارون كه حضرت موسي بن جعفر نزد فضل بن ربيع در رفاهيت و سعه است پس حضرت را از فضل بن ربيع گرفتند و تسليم نمودند به سندي بن شاهك.

ثم دعي بالسندي و امره فلفه علي بساط و قعد الفراشون النصاري علي وجهه فلما مات (ع) ادخل في عليه الفقها و وجوه اهل بغداد فنودي هذا موسي بن جعفر (ع) قدمات فانظروا اليه فجعل الناس ينظرون وجهه وهوميت.

و ظاهرا مقبره شريفه ي حضرت موسي بن جعفر (ع) را شاه اسماعيل كه اول سلاطين صفويه است تعمير كرد چنانچه در يكي از غرفه هاي ايوان شرقي به كاشي معرق نوشته شده.